جدول جو
جدول جو

معنی فلش - جستجوی لغت در جدول جو

فلش
پیکان
تصویری از فلش
تصویر فلش
فرهنگ واژه فارسی سره
فلش
فرانسوی تیر پیکان زبانزد هواپیمایی، خیز (سهم) در دانش هندسه
تصویری از فلش
تصویر فلش
فرهنگ لغت هوشیار
فلش
((فِ لِ))
تیر، پیکان، ناوک، چیزی که به شکل تیر باشد
تصویری از فلش
تصویر فلش
فرهنگ فارسی معین
فلش
علامتی به شکل « (» برای نشان دادن مسیر یا جهت یا برای اشاره کردن به چیزی، پیکان
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فلشک
تصویر فلشک
کوزه ای که برای کودکان نقاشی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلشک
تصویر فلشک
((فِ لِ))
کوزه ای که برای کودکان نقاشی کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فیش
تصویر فیش
برگه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فلک
تصویر فلک
سپهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فلز
تصویر فلز
توپال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فحش
تصویر فحش
دشنام، ناسزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلش
تصویر آلش
ترکی داد و ستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلق
تصویر فلق
(پسرانه)
سپیده صبح، فجر، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آلش
تصویر آلش
داد و ستد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرش
تصویر فرش
قالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چلش
تصویر چلش
گیاهی است ترش که در آشها کنند ترشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلش
تصویر خلش
فرو بردن چیزی باریک و نوک تیز در جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلش
تصویر آلش
عوض وبدل، تعویض، تبدیل، مبادله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فحش
تصویر فحش
دشنام، ناسزا، ویژگی هر نوع سخن ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلش
تصویر کلش
باقی ماندۀ محصولات درو شده در کشتزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرش
تصویر فرش
قالی، هر چیز گستردنی، مقابل عرش، کنایه از زمین
فرش کردن: گستردن فرش بر زمین، گستردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلش
تصویر خلش
فرورفتن چیزی نوک تیز در بدن یا چیز دیگر، برای مثال جانب دیگر خلش آغاز کرد / باز قزوینی فغان را ساز کرد (مولوی - ۱۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلک
تصویر فلک
کشتی، از وسایل نقلیه ای که روی آب حرکت می کند، به انواع مختلف بزرگ، کوچک، جنگی و مسافربری، کشتی نوح مثلاً وسیلۀ نجات دراصل نام کشتی بزرگی است که نوح پیغمبر ساخت و در طوفان عظیمی که رخ داد با آن جمعی از مردم و جانوران را نجات داد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فیش
تصویر فیش
برگه ای که روی آن مطالبی می نویسند و بعد مرتب می کنند، برگه ای که دریافت و پرداخت پول در آن ثبت می شود، در علم الکتریک قطعه ای با روکش پلاستیکی برای اتصال دو مدار یا دستگاه الکتریکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلق
تصویر فلق
سپیدۀ صبح، صد و سیزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵ آیه، قل اعوذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلش
تصویر آلش
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، چهلر، الش، چلر، الاش، آلاش، قزل آغاج، قزل گز، راج، قزل آغاجغ، مرس، آلوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الش
تصویر الش
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، قزل آغاجغ، آلاش، قزل گز، آلوش، راج، آلش، مرس، چلر، قزل آغاج، چهلر، الاش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلس
تصویر فلس
پولک
سکه ای رایج در بعضی کشورهای عربی مانند عراق
پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، پرپره، پاپاسی، پول سیاه، پشیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلش
تصویر طلش
کارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاش
تصویر فاش
آشکارا و ظاهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتش
تصویر فتش
کاویدن جست و جو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فدش
تصویر فدش
شکستن سر کسی، تننده نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحش
تصویر فحش
سخن زشت، زنا، جستجو، تفحص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجش
تصویر فجش
سر شکستن، فراخ ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرش
تصویر فرش
گستردنی، زیرانداز، قالی
فرهنگ لغت هوشیار
بی حسی دست و پای، گشادگی میان هر دو پای و میان دندانهای پیش یا عام است، زمین گیری و از کار افتادگی و سستی دست و پا
فرهنگ لغت هوشیار