جدول جو
جدول جو

معنی فلشک

فلشک((فِ لِ))
کوزه ای که برای کودکان نقاشی کنند
تصویری از فلشک
تصویر فلشک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فلشک

فرشک

فرشک
سه چهار دانه انگور درهم بسته توضیح در خراسان دانه های انگور ریخته از خوشه است که انگور فروش بعد از بیرون آوردن خوشه ها از سبد آنچه دان شده باشد به نام فرشک علی حده می فروشد
فرهنگ لغت هوشیار

بلشک

بلشک
سیخ آهنی که گوشت یا چیز دیگر را به آن بکشند و در تنور آویزان کنند، سیخ کباب، بِلِسک
فرهنگ فارسی عمید