یا رفقا. در تداول فارسی، جمع واژۀ رفیق. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار) (غیاث اللغات). جمع واژۀ رفیق، به معنی همراه. (از آنندراج). مأخوذ از عربی، یاران و دوستان و همراهان و رفیقان. (ناظم الاطباء). رجوع به رفیق شود
یا رفقا. در تداول فارسی، جَمعِ واژۀ رِفیق. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار) (غیاث اللغات). جَمعِ واژۀ رفیق، به معنی همراه. (از آنندراج). مأخوذ از عربی، یاران و دوستان و همراهان و رفیقان. (ناظم الاطباء). رجوع به رفیق شود
ماده شتر آرنج برتافته، ماده شتری که سوراخ سر پستانش بندشده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گوسفندی که سوراخ پستانش بسته باشد. (مهذب الاسماء)
ماده شتر آرنج برتافته، ماده شتری که سوراخ سر پستانش بندشده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گوسفندی که سوراخ پستانش بسته باشد. (مهذب الاسماء)
سر بها دادن، رستن، رهاندن، کریان باز خریدن خویش یا دیگری، گیریان آنچه بندی برای رهایی خود پردازد سر بها گنجا ستبرا، انبار کنور دادن پولی یا چیزی برای نجات خویشتن یا دیگری، آنچه که اسیران برای نجات خود دهند سربها
سر بها دادن، رستن، رهاندن، کریان باز خریدن خویش یا دیگری، گیریان آنچه بندی برای رهایی خود پردازد سر بها گنجا ستبرا، انبار کنور دادن پولی یا چیزی برای نجات خویشتن یا دیگری، آنچه که اسیران برای نجات خود دهند سربها
تنگی تیره روزی بینوایی، گمراهی سختی بدبختی. یا شقاء اصغر. بدبختی کهین مقابل شقاء اکبر. و شقاء اوسط. یا شقاء اکبر. بد بختی مهین مقابل شقاء اصغر و شقاء اوسط. یا شقاء اواسط. بدبختی میانه مقابل شقاء اصغر و شقاء اکبر
تنگی تیره روزی بینوایی، گمراهی سختی بدبختی. یا شقاء اصغر. بدبختی کهین مقابل شقاء اکبر. و شقاء اوسط. یا شقاء اکبر. بد بختی مهین مقابل شقاء اصغر و شقاء اوسط. یا شقاء اواسط. بدبختی میانه مقابل شقاء اصغر و شقاء اکبر
مشک آب دول دل آبخوری آبکار در تتق بارگهش گاه کار مانده کش عیسی و خضر آبکار (میرخسرو)، چمانی (ساقی) فروشنده آب آب دهنده آبکش. مشک آب یا شیر، جمع اسقیه اسقیات
مشک آب دول دل آبخوری آبکار در تتق بارگهش گاه کار مانده کش عیسی و خضر آبکار (میرخسرو)، چمانی (ساقی) فروشنده آب آب دهنده آبکش. مشک آب یا شیر، جمع اسقیه اسقیات