جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شقاء

شقاء

شقاء
تنگی تیره روزی بینوایی، گمراهی سختی بدبختی. یا شقاء اصغر. بدبختی کهین مقابل شقاء اکبر. و شقاء اوسط. یا شقاء اکبر. بد بختی مهین مقابل شقاء اصغر و شقاء اوسط. یا شقاء اواسط. بدبختی میانه مقابل شقاء اصغر و شقاء اکبر
فرهنگ لغت هوشیار

شقاء

شقاء
مؤنث اَشَق ّ. (منتهی الارب). مؤنث اَشَق ّ. مادیان دراز و گشاده دست و پا. ج، شُق ّ. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، زن فراخ شرم. ج، شُق ّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دراز. (از اقرب الموارد). و رجوع به اَشَق ّ شود
لغت نامه دهخدا

شقاء

شقاء
شقا. بدبختی. (از ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب). نقیض سعادت. (از اقرب الموارد).
- شقاء اصغر، (اصطلاح احکام نجوم) بدبختی کهین. مقابل شقاء اکبر و شقاء اوسط. (یادداشت مؤلف).
- شقاء اکبر، (اصطلاح احکام نجوم) بدبختی مهین. مقابل شقاء اصغر و شقاء اوسط. (فرهنگ فارسی معین).
- شقاء اوسط، (اصطلاح احکام نجوم) بدبختی میانه. مقابل شقاء اکبر و شقاء اصغر. (فرهنگ فارسی معین).
، سختی و تنگی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

شقاء

شقاء
شقا. بدبخت شدن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (دهار) (المصادر زوزنی) (از اقرب الموارد). مصدر به معنی شقاوه (ش َ / ش ِ وَ) . رنجه شدن. (ترجمان القرآن). و رجوع به شقا و شقاوت و شقاوه شود، برآمدن دندان پیش. (منتهی الارب) (آنندراج). دندان شتر برآمدن. (تاج المصادر بیهقی)، شانه کردن موی سر کسی را، زدن فرق سر کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

اشقاء

اشقاء
بدبخت کردن، برنج آوردن، رنجاندن آزاراندن، شانه کردن
اشقاء
فرهنگ لغت هوشیار

سقاء

سقاء
مشک آب دول دل آبخوری آبکار در تتق بارگهش گاه کار مانده کش عیسی و خضر آبکار (میرخسرو)، چمانی (ساقی) فروشنده آب آب دهنده آبکش. مشک آب یا شیر، جمع اسقیه اسقیات
فرهنگ لغت هوشیار

شراء

شراء
خرید، فروش، کناره کنار، فروش ازواژگان دوپهلو، بهای کالا خریدن، فروش (از اضداد)
فرهنگ لغت هوشیار