جدول جو
جدول جو

معنی فشاح - جستجوی لغت در جدول جو

فشاح
(فَ حِ)
کفتار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فتاح
تصویر فتاح
(پسرانه)
گشاینده، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فلاح
تصویر فلاح
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتاح
تصویر فتاح
گشاینده، از صفات خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلاح
تصویر فلاح
رستگاری، پیروزی، نجات، صلاح حال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فشار
تصویر فشار
نیرویی که همراه با شدت بر کسی یا چیزی وارد شود، کنایه از رنج روحی یا جسمی، در علوم سیاسی اعمال خشونت در فعالیت های سیاسی مثلاً گروه فشار، کنایه از اصرار، پافشاری
فشار اسمزی: در علم فیزیک فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آن ها را از آب جدا کرده به سوی خود می کشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فقاح
تصویر فقاح
شکوفه، گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفهٴ هلو و زردآلو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وشاح
تصویر وشاح
حمایل، پارچۀ رنگین و مرصع که به شانه و پهلو حمایل می کردند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وشاح
تصویر وشاح
شمشیر، کمان
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی شبیه فاشرا با و میوه ای خوشه مانند و شاخه های باریک و بلند که به گیاهان اطراف خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشاح
تصویر اشاح
گردن آویز
فرهنگ لغت هوشیار
شمشیر، کمان دو شاویز بر دوشه دوالی پهن ومرصع بجواهر رنگارنگ که زنان آنرا از دوش تا بهنگام اندازند و یا دو رشته منظوم از مروارید و جواهر رنگارنگ که آنها را بر یکدیگر پیچیده حمایل کنند: (تاقلاده جید وجود اهل زمان و تمیمه و شاح عروسان دوران گردد) (وشاح انعام ایشان متحلی - بدان مقرون گردانیده شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشاح
تصویر کشاح
داغ پهلو داغی که بر پهلوی ستوران نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیاح
تصویر فیاح
(مبنی بر کسر است) تاراج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فشار
تصویر فشار
فشردن، زور آوردن بر کسی، فشار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فشاع
تصویر فشاع
تاک کوهی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
هزار گوشان از گیاهان گیاهی بی برگ که به درخت مجاور می پیچد، فاشرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فشان
تصویر فشان
ریزنده و ریزان، آتش فشان، جان فشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقاح
تصویر فقاح
شکوفه هر گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضاح
تصویر فضاح
جمع فضیحه، زنان ولگسار (هرزه خرج)، رسوایی رسوا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته از فلحا کشتیبان، چار وادار سلاک دهنده ستور، کشاورز خوراک پگاهی، رستگاری، پیروزی، بهزیستی رستگاری صلاح حال، پیروزی فیروزی. کشاورز برزگر. فوز و نجات، رستگاری، خیر و نیکوئی کشاورز، برزگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فساح
تصویر فساح
پهناور جای فراخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتاح
تصویر فتاح
گشاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرشاح
تصویر فرشاح
ابر بی باران، زمین گسترده، پهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وشاح
تصویر وشاح
((و یا وُ))
حمایل، پارچه رنگین و زینت شده ای که به شانه و پهلو حمایل کنند، شمشیر، کمان، جمع وشائح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فشار
تصویر فشار
((فَ یا فِ))
زور، سنگینی، اذیت، ایذا، رنج، درد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلاح
تصویر فلاح
((فَ))
رستگاری، پیروزی، نجات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلاح
تصویر فلاح
((فَ لّ))
کشاورز، برزگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فتاح
تصویر فتاح
گشاینده، نصرت دهنده، حاکم، داور. (از اسماء الهی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فشار
تصویر فشار
اختناق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فشار
تصویر فشار
Stress, Tension
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فشار
تصویر فشار
estresse, tensão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فشار
تصویر فشار
стресс , напряжение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فشار
تصویر فشار
Stress, Spannung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فشار
تصویر فشار
stres, napięcie
دیکشنری فارسی به لهستانی