جدول جو
جدول جو

معنی فشار

فشار((فَ یا فِ))
زور، سنگینی، اذیت، ایذا، رنج، درد
تصویری از فشار
تصویر فشار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فشار

فشار

فشار
نیرویی که همراه با شدت بر کسی یا چیزی وارد شود، کنایه از رنج روحی یا جسمی، در علوم سیاسی اعمال خشونت در فعالیت های سیاسی مثلاً گروه فشار، کنایه از اصرار، پافشاری
فشار اسمزی: در علم فیزیک فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آن ها را از آب جدا کرده به سوی خود می کشند
فشار
فرهنگ فارسی عمید