شاخۀ پاجوش درخت که آن را در زمین می خواباندند و قسمت پایین آن را زیر خاک می کردند تا ریشه بدواند، شاخۀ تاک که در زیر زمین می کردند و سر آن را از جای دیگر بیرون می آوردند، فرنج بختک، کابوس، رؤیای وحشتناک توام با احساس خفگی و سنگینی بدن که انسان را از خواب می پراند، خفج، سکاچه، برفنجک، برخفج، فدرنجک، خفتک، خفتو، کرنجو، درفنجک، فرنجک، برغفج
شاخۀ پاجوش درخت که آن را در زمین می خواباندند و قسمت پایین آن را زیر خاک می کردند تا ریشه بدواند، شاخۀ تاک که در زیرِ زمین می کردند و سر آن را از جای دیگر بیرون می آوردند، فُرُنج بَختَک، کابوس، رؤیای وحشتناک توام با احساس خفگی و سنگینی بدن که انسان را از خواب می پراند، خَفَج، سُکاچه، بَرفَنجَک، بَرخَفج، فَدرَنجَک، خُفتَک، خُفتو، کَرَنجو، دَرفَنجَک، فَرَنجَک، بَرغَفج
از پهلوی، اویر دانشن. که دانش بسیار دارد. علاّمه: فریدون پردانش و پرفسون مر این آرزو را نبد رهنمون. فردوسی. جهاندیده پردانش افراسیاب جز از چاره سازی نبیند بخواب. فردوسی. نبیرۀ جهاندار کاوس کی دل افروز پردانش و نیک پی. فردوسی. فراوان ببودند پیشش بپای بزرگان پردانش و رهنمای. فردوسی. جهانجوی پردانش افراسیاب بکندز نشسته بخورد و بخواب. فردوسی. چنین گفت با نامور انجمن بزرگان پردانش و رای زن. فردوسی. خردمند و با شرم و با فر و رای جهان بین و پردانش و رهنمای. فردوسی. همه دیده کردند یکسر پرآب از آن شاه پردانش و زودیاب. فردوسی
از پهلوی، اَویر دانشن. که دانش بسیار دارد. علاّمه: فریدون پردانش و پرفسون مر این آرزو را نبد رهنمون. فردوسی. جهاندیده پردانش افراسیاب جز از چاره سازی نبیند بخواب. فردوسی. نبیرۀ جهاندار کاوس کی دل افروز پردانش و نیک پی. فردوسی. فراوان ببودند پیشش بپای بزرگان پردانش و رهنمای. فردوسی. جهانجوی پردانش افراسیاب بکُندز نشسته بخورد و بخواب. فردوسی. چنین گفت با نامور انجمن بزرگان پردانش و رای زن. فردوسی. خردمند و با شرم و با فر و رای جهان بین و پردانش و رهنمای. فردوسی. همه دیده کردند یکسر پرآب از آن شاه پردانش و زودیاب. فردوسی