جدول جو
جدول جو

معنی فحث - جستجوی لغت در جدول جو

فحث
(فَ حِ)
هزار خانه شکنبه. (منتهی الارب). صورتی از کلمه حفث. (اقرب الموارد). حثف. هزارلا. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
فحث
(دُ)
بازکاویدن از چیزی. (منتهی الارب). در برخی از لهجه ها فحص است. (اقرب الموارد). در پارسی با بحث بشیوۀ اتباع به کار رود: بحث و فحث یا بحث و فحص
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرث
تصویر فرث
سرگینی که در شکمبه باشدبرای مثال شیرخواری را به تقریر آورد / وز میان فرث و دم شیر آورد (عطار۲ - ۱۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فحص
تصویر فحص
کاویدن، جستجو کردن، کاوش، جستجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فحش
تصویر فحش
دشنام، ناسزا، ویژگی هر نوع سخن ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فحل
تصویر فحل
ویژگی جنس نر از هر حیوانی، کنایه از دانا، خردمند
فحول شعرا: کنایه از شاعران چیره دستی که هنگام معارضه با شاعران دیگر، چیره می شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فحم
تصویر فحم
زغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگشت، زگال، آلاس، شگال، اشبو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بحث
تصویر بحث
گفت وگو کردن در مورد امر یا مطلبی برای رسیدن به نتیجه ای خاص، دعوا، بگو مگو، جست وجو، کاوش، پژوهش
فرهنگ فارسی عمید
انگشت هر آنگه که بر زد یکی باد سرد چو زنگی بر انگیخت ز انگشت گرد (فردوسی) زگال اخگر خاموش انگشت
فرهنگ لغت هوشیار
هراشیدن آبستن (هراش استفراغ قی)، پاک کردن شکنبه، سرگین در شکنبه سیر رو در روی گرسنه، دشت ناهموار انگلیسی آبدره زبانزد زمین شناسی سرگین در شکنبه، جمع فروث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحا
تصویر فحا
دیگ افزار داربوی
فرهنگ لغت هوشیار
باز کاوی بررسی جست و جو، زیر و رویی خاک از باران کاویدن جستجو کردن، تفتیش کردن، کاوش جستجو، تفتیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحل
تصویر فحل
هر حیوان نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحش
تصویر فحش
سخن زشت، زنا، جستجو، تفحص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحه
تصویر فحه
سوزش پلپل تیزی پلپل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفث
تصویر حفث
هزارخانه شکنبه هزار خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحث
تصویر بحث
باز پرسی کردن، تفتیش، کاوش، شدت طلب، تفحص، کافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طحث
تصویر طحث
راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحل
تصویر فحل
((فَ حْ))
گشن، جنس نر از هر حیوان، بسیار دانا، دلیر و نیرومند، جمع فحول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرث
تصویر فرث
((فَ))
سرگین در شکنبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فحص
تصویر فحص
((فَ حْ))
کاویدن، جستجو کردن، کاوش، جستجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فحش
تصویر فحش
((فُ حْ))
بدی را از حد گذراندن، بسیار بد کردن، دشنام، ناسزا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فحم
تصویر فحم
((فَ))
اخگر خاموش، انگشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بحث
تصویر بحث
((بَ))
مذاکره، گفتگو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فحش
تصویر فحش
دشنام، ناسزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بحث
تصویر بحث
جستار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بحث
تصویر بحث
Argument
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بحث
تصویر بحث
аргумент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بحث
تصویر بحث
Argument
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بحث
تصویر بحث
аргумент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بحث
تصویر بحث
argument
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بحث
تصویر بحث
争论
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بحث
تصویر بحث
argumento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بحث
تصویر بحث
argomento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بحث
تصویر بحث
argumento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی