جدول جو
جدول جو

معنی فالر - جستجوی لغت در جدول جو

فالر
گویند نام زن یافث است که یکی از سه پسر نوح پیامبر بوده است. برخی نام زن یافث را ’زدفت نبث’ نوشته اند. رجوع به عقدالفرید ج 7 ص 271 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاطر
تصویر فاطر
(پسرانه)
آفریننده، خالق، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاتر
تصویر فاتر
سست، ضعیف، نیم گرم، ولرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاجر
تصویر فاجر
گناهکار، تباه کار، نابکار، زناکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فالج
تصویر فالج
فلج، عارضۀ توقف یا مختل شدن حرکت در اعضای بدن بر اثر بیماری عصبی یا عضلانی، مبتلا به این عارضه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
نیکو، عالی، گران بها، باارزش مثلاً لباس های فاخر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فالق
تصویر فالق
شکافنده، شکاف دهنده، فاتق، کافنده، شکاونده، شکوفنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
آفریننده، از نام های خداوند، سی و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۵ آیه
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
یکی از بلاد قدیمی ایتالیا در سرزمین اتروریا، نزدیک رود تیبر بود که در 394 قبل از میلاد به دست رومیان افتاد. (تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی)
لغت نامه دهخدا
به گونه ای که در فارسی به کار برند شگونی، اختری پیشگوی کندا قالی به آرش گوشت مغاکچه سرین پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فائر
تصویر فائر
پراکنده پی در ستور، کینه
فرهنگ لغت هوشیار
گسله زبانزد زمین شناسی، کاستی، گناه، لغز لغزش، آک (عیب) در رایانه
فرهنگ لغت هوشیار
سست شدن نصف بدن و بیکار شدن عضوی از بدن را گویند، فروهشتگی در نیمه بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فالس
تصویر فالس
آلمانی تازی گشته والس بنگرید به والس ساختگی دروغین سست
فرهنگ لغت هوشیار
شکاف، شکافنده، در غاله شکافنده، بیرون آورنده برگ دانه بشکافتن، شکاف کوه، زمین پست میان دو پشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فالک
تصویر فالک
گرد پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فازر
تصویر فازر
مور سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
آفریننده، خالق، آغاز کننده در کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاغر
تصویر فاغر
کبابه شکافته از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
سست: زبون، آب نیم گرم سست زبون. یا آب (ماء) فاتر. آب نیمگرم. یا خاطر فاتر. هوش کند و کم ادارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاجر
تصویر فاجر
زناکار، تبهکار، دروغگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
گرانمایه، بهترین هر چیزی، فخر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فادر
تصویر فادر
پخته سرد: چون گوشت، گشن سست، بز کوهی پیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتر
تصویر فاتر
((تِ))
سست، ضعیف، آب نیم گرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاجر
تصویر فاجر
((ج))
گناهکار، تبهکار، زناکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
((طِ))
آفریننده، خالق، روزه گشاینده، افطار کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
((خ))
نازنده، فخر کننده، هر چیز گران بها و قیمتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فالج
تصویر فالج
((لِ))
فلج، بیماری ای که موجب سست شدن و از کار افتادن عضوی از بدن می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فالق
تصویر فالق
((لِ))
شکافنده، شکاف کوه، زمین پست میان دو پشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
Highfalutin
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
pretensioso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
высокомерный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
hochnässig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
zarozumiały
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فاخر
تصویر فاخر
пихатий
دیکشنری فارسی به اوکراینی