معنی فاجر - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فاجر
فاجر
- فاجر
- تبهکار. زناکار. (اقرب الموارد) ، دروغگو و کسی که سوگند دروغ میخورد، سواری که از زین متمایل گردد. (ناظم الاطباء) ، نافرمان، متمول و مالدار، ساحر و جادوگر. (منتهی الارب). ج، فُجّار، فاجرون، فَجَره. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هاجر
- هاجر
- فرارکننده، مهاجرت کننده، نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم (ع) (معرب از عبری)
فرهنگ نامهای ایرانی