فاتر فاتر سست: زبون، آب نیم گرم سست زبون. یا آب (ماء) فاتر. آب نیمگرم. یا خاطر فاتر. هوش کند و کم ادارک فرهنگ لغت هوشیار
فاتر فاتر سست. زبون. ناتوان، آب فاتر، آب نیمگرم، خاطر فاتر، هوش کند و کم ادراک. (ناظم الاطباء) ، طَرْف فاتر، چشمی که حدت نظر نداشته باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به فترت شود لغت نامه دهخدا