معنی فالج - فرهنگ فارسی معین
معنی فالج
- فالج((لِ))
- فلج، بیماری ای که موجب سست شدن و از کار افتادن عضوی از بدن می شود
تصویر فالج
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فالج
فالج
- فالج
- فلج، عارضۀ توقف یا مختل شدن حرکت در اعضای بدن بر اثر بیماری عصبی یا عضلانی، مبتلا به این عارضه
فرهنگ فارسی عمید
فالج
- فالج
- سست شدن نصف بدن و بیکار شدن عضوی از بدن را گویند، فروهشتگی در نیمه بدن
فرهنگ لغت هوشیار
فالج
- فالج
- نام مردی است، و آن فالج بن حلاوۀ اشجعی است. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا