- غیرهما
- جز آن دو
معنی غیرهما - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جزو او (مونث)، جز آنها جمع)، یاو غیرها. و جزو آنها (جمع)
جز آنان
جز او، جز آن
جز آن ها جز ایشان: نرینه جز آنها (مذکر) جز ایشان: و بعضی امرا تو نوکرانش که متفرق شده بودند مثل شیخ مقصور و یار
جز او: مادینه، جز آن ها
غریم ها، مدیون ها، وام دارها، بدهکارها، جمع واژۀ غریم
غرما کردن: تقسیم کردن اموال بدهکار ورشکسته به وسیلۀ طلبکاران میان خود
غرما کردن: تقسیم کردن اموال بدهکار ورشکسته به وسیلۀ طلبکاران میان خود
جمع غریم وامدار بدهکاران، طلبکاران
تاریکی
جز او نرینه، جز آن جز او (مذکر) جز آن 0 یا وغیره 0 وجز او وجز آن
جز او، جز آن