جدول جو
جدول جو

معنی غژنده - جستجوی لغت در جدول جو

غژنده
خزنده، آنکه روی زمین می خزد، در علم زیست شناسی خزندگان
تصویری از غژنده
تصویر غژنده
فرهنگ فارسی عمید
غژنده
نشسته راه رونده خزنده، رونده
تصویری از غژنده
تصویر غژنده
فرهنگ لغت هوشیار
غژنده
((غَ ژَ دِ))
رونده، خزنده
تصویری از غژنده
تصویر غژنده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آژنده
تصویر آژنده
آنکه گل و شفته میان دو خشت یا دو سنگ گسترد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمنده
تصویر غمنده
غمناک، غمگین، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژنده
تصویر آژنده
آنکه ملاط روی سنگ یا آجر می کشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرنده
تصویر غرنده
ویژگی آنچه یا آنکه بانگ مهیب برآورد، برای مثال به بزم اندرون ابر بخشنده بود / به رزم اندرون شیر غرنده بود (ابوالمؤید - شاعران بی دیوان - ۵۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غژیده
تصویر غژیده
نشسته براه رفته، برهم نشسته بهم چسبیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرنده
تصویر غرنده
شیر و گرگ خشم آلود که از غایت خشم فریاد کند و بر خود پیچد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمنده
تصویر غمنده
اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیژنده
تصویر غیژنده
آنکه بغیژد خزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیژنده
تصویر غیژنده
((غِ ژَ دِ))
خزنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غمنده
تصویر غمنده
((غَ مَ دِ))
غمگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غژیده
تصویر غژیده
خزیده، برهم نشسته
فرهنگ فارسی عمید
दहाड़ते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
গর্জনকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی