معنی غرنده - فرهنگ فارسی عمید
معنی غرنده
- غرنده
- ویژگی آنچه یا آنکه بانگ مهیب برآورد، برای مثال به بزم اندرون ابر بخشنده بود / به رزم اندرون شیر غرنده بود (ابوالمؤید - شاعران بی دیوان - ۵۸)
تصویر غرنده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غرنده
غرنده
- غرنده
- شیر و گرگ خشم آلود که از غایت خشم فریاد کند و بر خود پیچد
فرهنگ لغت هوشیار