- غُرُور
- بی ادبی، غرور، خودپسندی، تکبّر
معنی غُرُور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

احساس سربلندی و شادمانی به علت کسب موفقیت، احترام و غیره، کبر و نخوت، خودبینی، فریفتن، فریب دادن،
بیهوده امیدوار کردن کسی، فریب خوردن، به چیزی بیهوده طمع بستن
غرور جوانی: در پزشکی جوش غرور جوانی
غرور داشتن: مغرور بودن، کبر و نخوت داشتن، خودبین بودن، برای مثال زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه / رند از ره نیاز به دارالسّلام رفت (حافظ - ۱۸۴)
غرور خوردن: فریب خوردن
غرور دادن: فریب دادن
بیهوده امیدوار کردن کسی، فریب خوردن، به چیزی بیهوده طمع بستن
غرور جوانی: در پزشکی جوش غرور جوانی
غرور داشتن: مغرور بودن، کبر و نخوت داشتن، خودبین بودن،
غرور خوردن: فریب خوردن
غرور دادن: فریب دادن

((غُ))
فرهنگ فارسی معین
فریب دادن، به خود بالیدن، تکبر، نخوت، فریفتگی، ملی احساس سربلندی و افتخار نسبت به فرهنگ و توانایی های ملت خویش
غرورٌ , تفاخرٌ , فخرٌ
arrogance, hauteur, fierté, vanité
arrogantie, trots, ijdelheid
arroganza, orgoglio, vanità
arrogancia, orgullo, vanidad
अहंकार , घमंड , गर्व
arogancja, duma, próżność
пихатість , пихатість , гордість , марнославство
Arroganz, Stolz, Eitelkeit
высокомерие , гордость , тщеславие
kesombongan, kebanggaan
arrogância, orgulho, vaidade
سرور، لذّت، خوشایندی
نفرت، بیزاری
ورود، گل رز
مبهمی، ابهام، گمنامی، ناواضحی، مرموز بودن، کدری
ابری بودن، ابرها، ابهام
بخشنده
بی علاقگی، بی اخلاقی
احساس، احساسات، حسّ
شرایط
ظهور، ظاهر
انحراف، خروج
خر خر کننده، خرخر کردن
ظهور، برجستگی
غرغر کردن، کاتر
오만 , 자부심 , 허영심