معنی غُمُوض
غُمُوض
مبهمی، ابهام، گمنامی، ناواضحی، مرموز بودن، کدری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با غُمُوض
جُمُود
جُمُود
بی اِحساسی، بُن بَست، رُکود، خُشکی
دیکشنری عربی به فارسی
خُمُول
خُمُول
بی حالی
دیکشنری عربی به فارسی
خُمُود
خُمُود
کِرِخی بودَن، فُرُونِشَست، بی روحی
دیکشنری عربی به فارسی
طُمُوح
طُمُوح
بُلَندپَروَازی، جاه طَلَب، آرِزو
دیکشنری عربی به فارسی
شُمُول
شُمُول
جامِعیَّت، سِزار
دیکشنری عربی به فارسی
غُيُوم
غُيُوم
اَبری بودَن، اَبرها، اِبهام
دیکشنری عربی به فارسی
غُرُور
غُرُور
بی اَدَبی، غُرور، خودپَسَندی، تَکَبُّر
دیکشنری عربی به فارسی
نُمُوّ
نُمُوّ
رُشد
دیکشنری عربی به فارسی
غموض
غموض
ناپدید شدن، نامفهوم شدن سخن
فرهنگ فارسی عمید