معنی غُمُوض غُمُوض مبهمی، ابهام، گمنامی، ناواضحی، مرموز بودن، کدری مُبهَمی، اِبهام، گُمنامی، ناواضِحی، مَرموز بودَن، کِدِری دیکشنری عربی به فارسی