بعضی فرهنگهای اخیر این صورت را بمعنی غار و شکاف و جای تاریک آورده اند. این لغت همان ’کاباره’ با کاف فارسی است و با کاف تازی صحیح نمی نماید. رجوع به ’گاباره’ شود
بعضی فرهنگهای اخیر این صورت را بمعنی غار و شکاف و جای تاریک آورده اند. این لغت همان ’کاباره’ با کاف فارسی است و با کاف تازی صحیح نمی نماید. رجوع به ’گاباره’ شود
کلاغ پیسه عکه. (برهان) (آنندراج). عکه و کلاغچه. (ناظم الاطباء). اسم فارسی عقعق است. (فهرست مخزن الادویه). کلاژه. قلازار. قلاژار. (حاشیه برهان چ معین). شاید مخفف کلاغ و زاره باشد. و رجوع به زاره شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلاژ و کلاژه شود
کلاغ پیسه عکه. (برهان) (آنندراج). عکه و کلاغچه. (ناظم الاطباء). اسم فارسی عقعق است. (فهرست مخزن الادویه). کلاژه. قلازار. قلاژار. (حاشیه برهان چ معین). شاید مخفف کلاغ و زاره باشد. و رجوع به زاره شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلاژ و کلاژه شود
قلاژاره. پرنده ای است سیاه و سپید از جنس کلاغ که او را کلاغ پیسه و عکه خوانند. (برهان) (آنندراج) (فهرست مخزن الادویه). کلاژاره. ظاهراً جزء اول کلمه کلاز = کلاژ = کلاژه = کلاغ = قلاغ = کلاج = (طبری، نصاب 591) = کلاچ (گیلکی) است. (حاشیۀ برهان چ معین)
قلاژاره. پرنده ای است سیاه و سپید از جنس کلاغ که او را کلاغ پیسه و عکه خوانند. (برهان) (آنندراج) (فهرست مخزن الادویه). کلاژاره. ظاهراً جزء اول کلمه کلاز = کلاژ = کلاژه = کلاغ = قلاغ = کلاج = (طبری، نصاب 591) = کلاچ (گیلکی) است. (حاشیۀ برهان چ معین)
شاگردانه (انعام) فغیاز نودارانی، بلونانه مانند غلامان بطرز غلامان: محمد آنشب پیراهن غلامانه پوشیده، همچون غلامان طبق معمول غلامان: گه از فرق سرش معجز گشادی غلامانه کلاهش بر نهادی. (نظامی)، انعامی که به غلام دهند به جهت خبری که آورد یا به سبب امری که انجام دهد، پولی که خریدار به شاگرد دکان به عنوان انعام دهد
شاگردانه (انعام) فغیاز نودارانی، بلونانه مانند غلامان بطرز غلامان: محمد آنشب پیراهن غلامانه پوشیده، همچون غلامان طبق معمول غلامان: گه از فرق سرش معجز گشادی غلامانه کلاهش بر نهادی. (نظامی)، انعامی که به غلام دهند به جهت خبری که آورد یا به سبب امری که انجام دهد، پولی که خریدار به شاگرد دکان به عنوان انعام دهد