بی وفا، مذکر و مؤنث در وی یکسان است. (منتهی الارب) (آنندراج). غادر. غادره. ج، غدر. (اقرب الموارد) ، شتر ماده که از گله پس ماند، و اگر چوپان خود شتر را ترک کند آن را غدیره گویند. (از تاج العروس)
بی وفا، مذکر و مؤنث در وی یکسان است. (منتهی الارب) (آنندراج). غادر. غادره. ج، غُدُر. (اقرب الموارد) ، شتر ماده که از گله پس ماند، و اگر چوپان خود شتر را ترک کند آن را غدیره گویند. (از تاج العروس)
احساس سربلندی و شادمانی به علت کسب موفقیت، احترام و غیره، کبر و نخوت، خودبینی، فریفتن، فریب دادن، بیهوده امیدوار کردن کسی، فریب خوردن، به چیزی بیهوده طمع بستن غرور جوانی: در پزشکی جوش غرور جوانی غرور داشتن: مغرور بودن، کبر و نخوت داشتن، خودبین بودن، برای مثال زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه / رند از ره نیاز به دارالسّلام رفت (حافظ - ۱۸۴) غرور خوردن: فریب خوردن غرور دادن: فریب دادن
احساس سربلندی و شادمانی به علت کسب موفقیت، احترام و غیره، کبر و نخوت، خودبینی، فریفتن، فریب دادن، بیهوده امیدوار کردن کسی، فریب خوردن، به چیزی بیهوده طمع بستن غرور جوانی: در پزشکی جوش غرور جوانی غرور داشتن: مغرور بودن، کبر و نخوت داشتن، خودبین بودن، برای مِثال زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه / رند از ره نیاز به دارالسّلام رفت (حافظ - ۱۸۴) غرور خوردن: فریب خوردن غرور دادن: فریب دادن
شتر مادۀ پس مانده. (منتهی الارب) (آنندراج). صاحب تاج العروس گوید: غدور بر وزن صبور، شتر ماده ای است که خودش از گله پس ماند و بدان نرسد، و در بعض نسخه ها غدوره به زیادت ’ها’ آمده ولی صواب غدور است. (تاج العروس). رجوع به غدور شود
شتر مادۀ پس مانده. (منتهی الارب) (آنندراج). صاحب تاج العروس گوید: غدور بر وزن صبور، شتر ماده ای است که خودش از گله پس ماند و بدان نرسد، و در بعض نسخه ها غدوره به زیادت ’ها’ آمده ولی صواب غدور است. (تاج العروس). رجوع به غدور شود