تومور مثلاً غدۀ سرطانی، در علم زیست شناسی بافتی در بدن که ماده ای ترشح می کند مثلاً غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید، تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگ تر که میان گوشت پیدا می شود، دژپیه غدۀ فوق کلیوی: در علم زیست شناسی هر یک از دو غدۀ کوچک بر روی کلیه ها که بخش مرکزی آن ها هورمونی به نام آدرنالین به درون خون ترشح می کند غدۀ وذی: در علم زیست شناسی پروستات
تومور مثلاً غدۀ سرطانی، در علم زیست شناسی بافتی در بدن که ماده ای ترشح می کند مثلاً غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید، تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگ تر که میان گوشت پیدا می شود، دژپیه غدۀ فوق کلیوی: در علم زیست شناسی هر یک از دو غدۀ کوچک بر روی کلیه ها که بخش مرکزی آن ها هورمونی به نام آدرنالین به درون خون ترشح می کند غدۀ وذی: در علم زیست شناسی پروستات
پرنده ای شناگر، بزرگ تر از مرغابی و کوچک تر از قو، با گردن دراز و پاهای پرده دار که نر و ماده ای هم شکل دارد. وزنش تا دوازده کیلوگرم می رسد، خربط پول ناچیز و کم در دورۀ قاجار، واحد پول معادل نیم شاهی پینه، وصله، چاک، شکاف گاز به زبان عربی غاز چراندن: کنایه از کار بیهوده کردن، بیکاری، ولگردی غاز کردن: پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن، غاژیدن
پرنده ای شناگر، بزرگ تر از مرغابی و کوچک تر از قو، با گردن دراز و پاهای پرده دار که نر و ماده ای هم شکل دارد. وزنش تا دوازده کیلوگرم می رسد، خَربَط پول ناچیز و کم در دورۀ قاجار، واحد پول معادل نیم شاهی پینه، وصله، چاک، شکاف گاز به زبان عربی غاز چراندن: کنایه از کار بیهوده کردن، بیکاری، ولگردی غاز کردن: پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن، غاژیدن
جمع واژۀ غارز به معنی شتر مادۀ کم شیر. و در قول قطامی که گوید: ’حوالب غرّزاً و معا جیاعاً’ مقصود وی از غرز شترانی است که شیر آنها قطع شود. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ غارز به معنی شتر مادۀ کم شیر. و در قول قطامی که گوید: ’حوالب غُرَّزاً و معا جیاعاً’ مقصود وی از غرز شترانی است که شیر آنها قطع شود. (از اقرب الموارد)
کرشمه، سخن چنیی، راز آشکاری، ناز اشاره کردن به چشم و ابرو، سخن چینی کردن نمامی کردن، آشکار کردن راز کسی افشا کردن سر، اشاره به چشم و ابرو، سخن چینی نمامی، ناز و غمزه حرکت به چشم و ابرو
کرشمه، سخن چنیی، راز آشکاری، ناز اشاره کردن به چشم و ابرو، سخن چینی کردن نمامی کردن، آشکار کردن راز کسی افشا کردن سر، اشاره به چشم و ابرو، سخن چینی نمامی، ناز و غمزه حرکت به چشم و ابرو
مرغی است شبیه مرغابی اما بزرگ تر از آن با گردنی دراز و وزنی حدود 12 کیلوگرم که مانند مرغابی و اردک غذایش را در آب جستجو می کند غاز چراندن: کنایه از بر اثر بیکاری وقت خود را بیهوده تلف کردن
مرغی است شبیه مرغابی اما بزرگ تر از آن با گردنی دراز و وزنی حدود 12 کیلوگرم که مانند مرغابی و اردک غذایش را در آب جستجو می کند غاز چراندن: کنایه از بر اثر بیکاری وقت خود را بیهوده تلف کردن