پرنده ای شناگر، بزرگ تر از مرغابی و کوچک تر از قو، با گردن دراز و پاهای پرده دار که نر و ماده ای هم شکل دارد. وزنش تا دوازده کیلوگرم می رسد، خربط پول ناچیز و کم در دورۀ قاجار، واحد پول معادل نیم شاهی پینه، وصله، چاک، شکاف گاز به زبان عربی غاز چراندن: کنایه از کار بیهوده کردن، بیکاری، ولگردی غاز کردن: پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن، غاژیدنپرنده ای شناگر، بزرگ تر از مرغابی و کوچک تر از قو، با گردن دراز و پاهای پرده دار که نر و ماده ای هم شکل دارد. وزنش تا دوازده کیلوگرم می رسد، خَربَط پول ناچیز و کم در دورۀ قاجار، واحد پول معادل نیم شاهی پینه، وصله، چاک، شکاف گاز به زبان عربی غاز چراندن: کنایه از کار بیهوده کردن، بیکاری، ولگردی غاز کردن: پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن، غاژیدن