جدول جو
جدول جو

معنی غبوه - جستجوی لغت در جدول جو

غبوه
(غُبُوْ وَ)
به معنی غبوه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
غبوه
(غَبْ وَ)
گولی. غفلت. یقال فیه غبوه، ای غفله. (منتهی الارب). غفلت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
غبوه
نادانی
تصویری از غبوه
تصویر غبوه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جنگ مسلمانان با کافران که حضرت رسول شخصاً همراه سپاهیان بود مثلاً غزوۀ بدر، غزوۀ احد، غزوۀ خندق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ربوه
تصویر ربوه
زمین بلند، پشته، تپه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غبطه
تصویر غبطه
آرزو بردن به نیکویی حال کسی، آرزوی نعمت و سعادت دیگران را داشتن بدون آرزو کردن زوال نعمت و سعادت آنان، در فقه و حقوق حفظ مال صغیر توسط قیّم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غبوق
تصویر غبوق
شرابی که در شب می نوشیدند، شراب شبانگاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبوه
تصویر حبوه
پوششی که بر تن می پیچند، از قبیل لنگ، پارچه یا عمامه
اشیای شخصی پدر مانند سلاح، لباس، انگشتر و قرآن که پس از مرگ او خارج از حدود ارث به پسر ارشد می رسد
فرهنگ فارسی عمید
نبوت در فارسی بیزاری رویگردانی دوری نبوت در فارسی آگاهاندن، پیامبری واژه نبوه از ریشه سریانی است بنگرید به نبی نفرت کردن دوری کردن، نفرت اعراض: وتفاوت نظم باعدم تناسب اجزاسبب گرانی شعروموجب ذوق است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبوه
تصویر لبوه
ماده شیر شیر ماده مادینه اسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبوه
تصویر کبوه
درنگ باز ایستادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلوه
تصویر غلوه
تیر رس بنگرید به قلوه کلوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنوه
تصویر غنوه
توانگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبوب
تصویر غبوب
جمع غب، آبراهه ها خیزاب ها دره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبور
تصویر غبور
به جا ماندن، درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شامنوش می شبانه شرابی که در شبانگاه نوشند مقابل صبوح. شراب شبانگاهی خوردن مقابل صبوح، شراب شبانگاهی نوشانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبوک
تصویر غبوک
غبوق بنگرید به غبوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غشوه
تصویر غشوه
پرده پوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبوه
تصویر خبوه
محکم استوار
فرهنگ لغت هوشیار
پیکار با بیدینان اگر پیامبر صلی الله علیه و آله یا پیشوای دین سپاه را همراهی کند، یکبار جنگیدن خواست آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربوه
تصویر ربوه
ربوه پشته بلندی، گروه ده هزار تنی پشته بلندی توده بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبوه
تصویر حبوه
بخشیدن، دهش عطا دادن عطا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغوه
تصویر بغوه
نارسیده کال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبوه
تصویر صبوه
خامی جوانی
فرهنگ لغت هوشیار
آرزو بردن به نیکویی حال کسی بی آنکه زوال آن از او خواهد، رشک نمودن، نیکویی احوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبره
تصویر غبره
گرد ناکی گرد آلودگی گرد و تیرگی تیره رنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غباوه
تصویر غباوه
کند هوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدوه
تصویر غدوه
پگاه، میان طلوع فجر و طلوع شمس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبوه
تصویر حبوه
((حَ وَ))
بخشیدن، عطا کردن، لاغری زیاد، بازداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ربوه
تصویر ربوه
((رَ وَ یا وِ))
پشته، بلندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غبوق
تصویر غبوق
((غُ))
شراب شبانگاهی خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غبوق
تصویر غبوق
((غَ))
شرابی که در شبانگاه نوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غبطه
تصویر غبطه
((غِ یا غَ طِ))
رشک بردن بر سعادت و نیکی کسی بدون بدخواهی نسبت به آن شخص، شادمانی، خوشحالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غزوه
تصویر غزوه
((غَ وَ یا وِ))
یک غزو، یک بار جنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لبوه
تصویر لبوه
((لَ وَ))
شیر ماده، مادینه اسد
فرهنگ فارسی معین