معنی حبوه حبوه پوششی که بر تن می پیچند، از قبیل لنگ، پارچه یا عمامهاشیای شخصی پدر مانند سلاح، لباس، انگشتر و قرآن که پس از مرگ او خارج از حدود ارث به پسر ارشد می رسد تصویر حبوه فرهنگ فارسی عمید