جدول جو
جدول جو

معنی غاب - جستجوی لغت در جدول جو

غاب
گوشت شب مانده، گوشت گندیده، غذای پس مانده
تصویری از غاب
تصویر غاب
فرهنگ فارسی عمید
غاب
سخن بیهوده و یاوه و هرزه، بقیه طعام در بشقاب
تصویری از غاب
تصویر غاب
فرهنگ لغت هوشیار
غاب
سخن بیهوده، هذیان
تصویری از غاب
تصویر غاب
فرهنگ فارسی معین
غاب
جمع غابه، بیشه ها، نیستان ها
تصویری از غاب
تصویر غاب
فرهنگ فارسی معین
غاب
بیهوده و یاوه، برای مثال تا کی بری عذاب و کنی ریش را خضاب / تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب. (رودکی - ۵۲۰)، زآن همه وعدۀ نیکو ز چه خرسند شدی / ای خردمند بدین نعمت پوسیدۀ غاب (ناصرخسرو - ۱۸۸)
خراب و ضایع
جمع واژۀ غابه، بیشه ها، نیستان ها
تصویری از غاب
تصویر غاب
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غابط
تصویر غابط
غبطه برنده، رشک برنده، آرزومند به حال کسی بی آنکه زوال نعمت او را بخواهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غابر
تصویر غابر
رونده، گذرنده، گذشته، باقی، باقی مانده، در علم نجوم ستاره ای که از تربیع گذشته و به تثلیث نرسیده باشد یا از تسدیس تجاوز کرده و به تربیع نرسیده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غابه
تصویر غابه
بیشه، نیستان، نیزار، گروه مردم، نیزۀ دراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غابن
تصویر غابن
خدعه کننده در خرید و فروش، مغبون کننده، کسی که در کار سستی کند، سست کار
فرهنگ فارسی عمید
پارسی تازی گشته به روش قلب باغ (صادق کیا)، نیزار نپستان، نیزه دراز زمین پست و هموار، گروه مردمان، نیزه دراز، بیشه درختان انبوه و درهم پیچیده، جمع غاب غابات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غابن
تصویر غابن
سستکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غابط
تصویر غابط
آرزومند، رشک برنده
فرهنگ لغت هوشیار
فریبکار، ستمگر غابش در پارسی نیز هست و برابر است با عنب الدب تازی ازگیل، درختچه ایست از تیره خلنگها که دارای ساقه خزنده نیز می باشد این گیاه بطور وحشی در کوهستانهای ژورا و آلپ و پیرنه در ایتالیا و اسپانیا و فرانسه به فراوانی می روید. ساقه هایش استوانه یی شکل مایل به قرمز و کم و بیش خوابیده است. برگهایش متناوب و دارای دمبرگ کوتاه و پهنک برگها بیضوی و نامنظم و ضخیم و چرمی شکل است. گلهایش سفید یا کمی مایل به قرمز و به صورت دسته های 3 تا 12 تایی است. تعداد گلبرگها و کاسبرگها مساوی و هر یک 5 عددند. تعداد پرچمهایش 10 و میوه اش سته است و رنگ میوه قرمز و شکلش کروی است. برگ این گیاه علاوه بر تانن و صمغ و املاح دارای ماده ای به نام اورسون نیز می باشد و به علاوه دارای مقداری آربوتین و اریکولین است. برگ گیاه مذکور دارای اثر قابض و ضد عفونی کننده است و در بیماری های مجاری تناسلی و التهاب مثانه و عدم تحمل ادرار مصرف می شود عنب الذئب عنب الدب انگور خرس عصیر الدب غایش یارشین مردار آغاجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غابر
تصویر غابر
باقیمانده، گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غابه
تصویر غابه
زمین پست و هموار، نیزه دراز، بیشه درختان انبوه و درهم پیچیده، جمع غاب و غابات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غابر
تصویر غابر
((بِ))
گذشته، مقابل حال و آینده، باقی، باقی مانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رغاب
تصویر رغاب
جمع رغبت. خواهشها، آرزوها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغاب
تصویر شغاب
شورشی آشوبگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غابات
تصویر غابات
غابه ها، بیشه ها، نیستان ها، جمع واژۀ غابه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غابیات
تصویر غابیات
تیره بسد های هزار چشم
فرهنگ لغت هوشیار
باقی پاینده، باقی مانده، گذشته درگذشته، کوکبی که از تربیع تجاوز کرده و به تثلیث نرسیده باشد یا از تسدیس تجاوز کرده و به تربیع نرسیده است، جمع غابرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غابره
تصویر غابره
پس مانده جا مانده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غابه، از ریشه پارسی باغ ها بیشه ها نیستانها دشت ها زمین پست و هموار، گروه مردمان، نیزه دراز، بیشه درختان انبوه و درهم پیچیده، جمع غاب غابات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاب کردن
تصویر غاب کردن
خراب کردن فاسد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاب الرمال
تصویر غاب الرمال
نای نی نی شنزار از گیاهان قمیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاب البحر
تصویر غاب البحر
بسد هزار چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاب کردن
تصویر غاب کردن
((کَ دَ))
خراب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاب
تصویر زاب
(پسرانه)
زو، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غرب
تصویر غرب
باختر، خوربران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غایب
تصویر غایب
ناپیدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غار
تصویر غار
اشکفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زاب
تصویر زاب
صفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذاب
تصویر ذاب
دشنام دریدگی گستاخی آک (عیب)، کاستی کمی، گداخته ناآرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غالب
تصویر غالب
(پسرانه)
چیره، نام شاعری در قرن سیزدهم، غالب دهلوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاب
تصویر تاب
طاقت، تحمل
فرهنگ واژه فارسی سره