- عمات
- عمه ها، خواهران پدر، جمع واژۀ عمه
معنی عمات - جستجوی لغت در جدول جو
- عمات
- جمع عمه، کاکیان خواهر پدر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نعمت ها، احسان ها، نیکی ها، بهره ها، مال ها، روزی ها، خوشی ها، جمع واژۀ نعمت
جمع نعمه، شیدان ها پلاو ها جمع نعمت
جمع ام، مادران، گوهران بن ها جمع ام مادران
جمع حامی پشتیبانان نگهدارندگان نگهبانان
فرانسوی گوجه فرنگی بکاه سر گوجه فرنگی
داغها و نشانها
تک ندارد سر شکستگان سر کوفتگان
عفوکنندگان، آمرزندگان
دشمنان، جمع واژۀ عادی
در عداد: در شمار، در ردیف
در عداد: در شمار، در ردیف
لجاج، خیره سری، گمراهی
ابر مرتفع، ابر پرباران
سمت ها، داغها، نشانها، جمع واژۀ سمت
سامی ها، عالی ها، بلندپایگان، بلند مرتبه ها، جمع واژۀ سامی
سامی ها، عالی ها، بلندپایگان، بلند مرتبه ها، جمع واژۀ سامی
بنا، ساختمان، بنای عالی، برای مثال هرکه آمد عمارتی نو ساخت / رفت و منزل به دیگری پرداخت ی وآن دگر پخت همچنین هوسی / واین عمارت به سر نبرد کسی (سعدی - ۵۲) ، ساختن، آباد کردن
عاصی ها، آنانکه از کسی یا چیزی به ستوه آمده اند، نافرمان ها، عصیان کننده ها، سرکش ها، گناهکارها، جمع واژۀ عاصی
ستون، آنچه به آن تکیه می کنند، تکیه گاه، بناهای بلند
ساکت، خاموش شدن
جمع عاری، برهنگان لرزنده، درخشنده، جنبنده زاب است برای نیزه و درخش
پیکار
جمع عادی، دشمنان بیداد گران جمع عادی دشمنان
هر درخت بزرگ خاردار
آباد کردن، بنا کردن
تحیت و تهنیت گفتن، دیر زیستن
چوبی که خانه بر آن استوار شود، ستون
گمراهی، ستهیدگی، نا بینایی، ابر تنک، ابر تو در تو، ابر بارنده ابر مرتفع، ابر باران ریز، مرتبت احدیت
یکی از اعمال حج و آن اعمالی است که حاجیان در مکه انجام دهند حج اصغر، جمع عمرات عمر
لجاج، گمراهی
اروستان نام سرزمینی است
جمع عامل، گماشتگان کار گزاران جمع عامل کارکنان کارگزاران گماشتگان
جمع عمیقه، دورتک ها گود ها
جنگ سخت، کار بی سر و ته، شیر تنومند، سختی پتیار، تاریک