جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نعمات

نعمات

نعمات
نعمت ها، احسان ها، نیکی ها، بهره ها، مال ها، روزی ها، خوشی ها، جمعِ واژۀ نعمت
نعمات
فرهنگ فارسی عمید

نعمات

نعمات
نعمت ها. خوبیها. نیکیها. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ نعمه. رجوع به نِعمَه شود
لغت نامه دهخدا

نقمات

نقمات
نقمت ها، کینه کشی ها، عذاب ها، عقوبت ها، پاداشهای بد، رنج ها و سختی ها، جمعِ واژۀ نقمت
نقمات
فرهنگ فارسی عمید

نعماء

نعماء
نعمت نیکی احسان: ز آنجا همی آید اندرین گنبد از بهر من و تو این همه نعما. (ناصر خسرو. 19) توضیح نعماء بمعنی نعمت و این اسم جنس است نه صیغه جمع چنانکه بعضی گمان برند چرا که فعلا بفتح اول و سکون ثانی از اوزان جمع نیست - از صراح و قاموس - و بعضی شراح و محشیان نوشته اند که این اسم جمع نعمت است و اسم جمع آنرا گویند که معنی جمع دارد و از اوزان جمع نباشد
فرهنگ لغت هوشیار