معنی عمات
عمات
عمه ها، خواهران پدر، جمع واژۀ عمه
تصویر عمات
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عمات
عمات
عمات
جمع عمه، کاکیان خواهر پدر
فرهنگ لغت هوشیار
عمات
عمات
جَمعِ واژۀ عَمّه. خواهران پدر. رجوع به عَمَّه شود
لغت نامه دهخدا
عمار
عمار
مرد با ایمان، ثابت و استوار، نام پسر یاسر از یاران پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
عماد
عماد
اعتماد، تکیه گاه، نگاهدارنده، ستون
فرهنگ نامهای ایرانی
امات
امات
جمع ام، مادران، گوهران بن ها جمع ام مادران
فرهنگ لغت هوشیار
حمات
حمات
جمع حامی پشتیبانان نگهدارندگان نگهبانان
فرهنگ لغت هوشیار
تمات
تمات
فرانسوی گوجه فرنگی بکاه سر گوجه فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
سمات
سمات
داغها و نشانها
فرهنگ لغت هوشیار
شمات
شمات
تک ندارد سر شکستگان سر کوفتگان
فرهنگ لغت هوشیار