جدول جو
جدول جو

معنی علایم - جستجوی لغت در جدول جو

علایم
(عَ یِ)
جمع واژۀ علامت. این لفظ در عربی استعمال نشده بلکه در فارسی به قانون عربی ساخته شده است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
علایم
جمع علامت. توضیح در کتب معتبر لغت عرب نیامده و آن را به سیاق عربی ساخته اند
فرهنگ لغت هوشیار
علایم
((عَ یِ))
جمع علامت، نشانه ها
تصویری از علایم
تصویر علایم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علایق
تصویر علایق
علاقه ها، دلبستگی ها، زمینها و ملک ها، دارایی ها، جمع واژۀ علاقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علامی
تصویر علامی
مرد بسیار دانا و باهوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
موافق و مناسب طبع، سازگار، آرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظایم
تصویر عظایم
عظیمه ها، عظیم ها، بزرگها، جمع واژۀ عظیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علائم
تصویر علائم
علامت در فارسی ساخته شده و در عربی استعمال نمی شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزایم
تصویر عزایم
عزیمت ها، حرکات به سوی جاهایی، رفتن ها، عازم شدن ها، قصدها، آهنگ ها، سحرها، افسون ها، جمع واژۀ عزیمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمایم
تصویر عمایم
عمامه ها، شالهایی که دور سر می بندند، دستارها، جمع واژۀ عمامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزایم
تصویر عزایم
جمع عزیمت افسون ها، دعا هایی که بر بیماران خوانند تا شفا یابند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عمامه. یا ارباب (اهل) عمایم. کسانی که عمامه بر سر گذارند، علما فقها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علائم
تصویر علائم
جمع علامه، ماریک ها نشان ها جمع علامت که در فارسی ساخته شده است
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علاقه دلبستگیها ارتباطات، اسبابی که طالبان تعلق بدان کنند و از مراد باز مانند. یا علایق روزگار. گرفتاری ها و بستگی ها بامور معیشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علامی
تصویر علامی
علامه بنگرید به علامه تیز هوش مرد دانا وبسیار با هوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
نرم خلاو (گویش خراسانی) آرام ساز گار آهسته موافق مناسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
((مُ یِ))
سازگار، آرام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علایق
تصویر علایق
((عَ یِ))
جمع علاقه، دلبستگی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عزایم
تصویر عزایم
((عَ یِ))
جمع عزیمه، اراده ثابت و محکم، افسون ها و دعاهایی که بر بیماران برای شفا یافتن می خوانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علائم
تصویر علائم
نشانه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علائم
تصویر علائم
Symptoms
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
Mellow, Gentle, Mild, Suave, Tamely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
ніжний , м'який , м'який , лагідно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از علائم
تصویر علائم
síntomas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
sanft, mild, zahm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علائم
تصویر علائم
sintomas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
zacht, mild, tamelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از علائم
تصویر علائم
симптоми
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از علائم
تصویر علائم
objawy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
нежный , мягкий , послушно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
delikatny, łagodny, miękki, łagodnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از علائم
تصویر علائم
Symptome
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علائم
تصویر علائم
симптомы
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
suave, mansamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملایم
تصویر ملایم
suave, mansamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی