معنی علایم - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با علایم
علایم
- علایم
- جمع علامت. توضیح در کتب معتبر لغت عرب نیامده و آن را به سیاق عربی ساخته اند
فرهنگ لغت هوشیار
علایم
- علایم
- جَمعِ واژۀ علامت. این لفظ در عربی استعمال نشده بلکه در فارسی به قانون عربی ساخته شده است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
عزایم
- عزایم
- عزیمت ها، حرکات به سوی جاهایی، رفتن ها، عازم شدن ها، قصدها، آهنگ ها، سحرها، افسون ها، جمعِ واژۀ عزیمت
فرهنگ فارسی عمید
عزایم
- عزایم
- جمع عزیمت افسون ها، دعا هایی که بر بیماران خوانند تا شفا یابند
فرهنگ لغت هوشیار