بلندی و بزرگی. (غیاث از صراح) : دولتت دولت علائی را مایه و پایۀ علا باشد. مسعودسعد. اقبال شاه چون ز علا وسنا شده ست من جمله آفرین علا و سنا کنم. مسعودسعد. بر تن حشمت باقیش لباس از شرفت بر سر دولت پایندۀ او تاج علاست. مسعودسعد. و رجوع به علاء شود
بلندی و بزرگی. (غیاث از صراح) : دولتت دولت علائی را مایه و پایۀ علا باشد. مسعودسعد. اقبال شاه چون ز علا وسنا شده ست من جمله آفرین علا و سنا کنم. مسعودسعد. بر تن حشمت باقیش لباس از شرفت بر سر دولت پایندۀ او تاج علاست. مسعودسعد. و رجوع به علاء شود
یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان سمنان واقع در قسمت جنوب باختری سمنان. دارای آب و هوای معتدل و خشک. آب قراء آن از قنوات تأمین میشود و محصولات عمده آن غلات وپنبه و تنباکو و صیفی است. راه شوسۀ سمنان به دامغان تقریباً از شمال دهستان و راه آهن از وسط دهستان میگذرد. و ایستگاههای میان دره، گرم آب، گراب در طول دهستان واقع است. این دهستان از 15 آبادی بزرگ و کوچک، و در حدود 48 مزرعه تشکیل شده است. جمع سکنۀ آن 4800 تن است. مرکز دهستان قصبۀ علا، و قراء مهم آن جام، رکن آباد، خیرآباد و دوزهیر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). علاّء. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 210)
یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان سمنان واقع در قسمت جنوب باختری سمنان. دارای آب و هوای معتدل و خشک. آب قراء آن از قنوات تأمین میشود و محصولات عمده آن غلات وپنبه و تنباکو و صیفی است. راه شوسۀ سمنان به دامغان تقریباً از شمال دهستان و راه آهن از وسط دهستان میگذرد. و ایستگاههای میان دره، گرم آب، گراب در طول دهستان واقع است. این دهستان از 15 آبادی بزرگ و کوچک، و در حدود 48 مزرعه تشکیل شده است. جمع سکنۀ آن 4800 تن است. مرکز دهستان قصبۀ علا، و قراء مهم آن جام، رکن آباد، خیرآباد و دوزهیر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). علاّء. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 210)
قصبۀ مرکز دهستان علاء از بخش مرکزی شهرستان سمنان واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری سمنان و 4 هزارگزی شمال راه شوسۀ سمنان به دامغان و 2 هزار و پانصد گزی ایستگاه میان دره. سکنۀ آن در حدود هزار تن. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و پنبه و پسته و میوه و صیفی است. یک مناره از آثار قدیم دارد. شغل مردان زراعت و هیزم فروشی است. صنایع دستی زنان کرباس بافی میباشد. دارای راه فرعی و دبستان است. مزارع تقی آباد و حسین آباد که هر یک چند تن سکنه دارد و نیز مزارع غیرمسکونی بنام غیاث آباد و محمدآباد و احمدآباد و نوکلاته جزء این قصبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
قصبۀ مرکز دهستان علاء از بخش مرکزی شهرستان سمنان واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری سمنان و 4 هزارگزی شمال راه شوسۀ سمنان به دامغان و 2 هزار و پانصد گزی ایستگاه میان دره. سکنۀ آن در حدود هزار تن. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و پنبه و پسته و میوه و صیفی است. یک مناره از آثار قدیم دارد. شغل مردان زراعت و هیزم فروشی است. صنایع دستی زنان کرباس بافی میباشد. دارای راه فرعی و دبستان است. مزارع تقی آباد و حسین آباد که هر یک چند تن سکنه دارد و نیز مزارع غیرمسکونی بنام غیاث آباد و محمدآباد و احمدآباد و نوکلاته جزء این قصبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
بزرگوار شدن، در شرف و بلندی و بزرگواری، برتری، برتری بزرگواری والایی (شرف بزرگوار در شرف و بلندی، بلندی بزرگی شرف رفعت برتری، بزرگوار در شرف و بلندی، بلندی بزرگی شرف رفعت برتری. برای استعلا به کار رود بر
بزرگوار شدن، در شرف و بلندی و بزرگواری، برتری، برتری بزرگواری والایی (شرف بزرگوار در شرف و بلندی، بلندی بزرگی شرف رفعت برتری، بزرگوار در شرف و بلندی، بلندی بزرگی شرف رفعت برتری. برای استعلا به کار رود بر
درمان کردن، دوا، درمان، چاره، کنایه از چاره گری، اندیشیدن چاره برای رفع یک مشکل علاج شدن: درمان شدن علاج کردن: درمان کردن، چاره کردن، برای مثال به دور لاله دماغ مرا علاج کنید / گر از میانۀ بزم طرب کناره کنم (حافظ - ۷۰۰)
درمان کردن، دوا، درمان، چاره، کنایه از چاره گری، اندیشیدن چاره برای رفع یک مشکل علاج شدن: درمان شدن علاج کردن: درمان کردن، چاره کردن، برای مِثال به دور لاله دماغ مرا علاج کنید / گر از میانۀ بزم طرب کناره کنم (حافظ - ۷۰۰)