جدول جو
جدول جو

معنی عظب - جستجوی لغت در جدول جو

عظب
(خَشْ یَ)
به سرعت جنبانیدن پرنده دمغزه را. (از منتهی الارب) : عظب الطائر، آن پرنده ’زمکاء’ و دم خود را بسرعت حرکت داد. (از اقرب الموارد) ، لازم گرفتن کسی را و شکیب کردن. عظوب. و رجوع به عظوب شود، قیام نمودن بر مال خود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خشک گردیدن جلد. (از منتهی الارب) : عظب جلده، پوست او خشک گردید. (از اقرب الموارد) ، درشت گردیدن دست از کار کردن. (از منتهی الارب) : عظبت یده، دست او از کار کردن درشت شد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عظب
(عَ ظِ)
در جای خشک فرودآینده. (منتهی الارب). آنکه در فلات و جاهای خشک فرود آید. عاظب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عظب
(خَ / خِشْی)
لازم گرفتن و صبر گزیدن بر کسی، فربه گشتن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عصب
تصویر عصب
در علم عروض ساکن کردن لام مفاعلتن که تبدیل به مفاعیلن شود، پیچیدن و تافتن، درهم پیچیدن، بستن، محکم کردن، گرد آوردن، پیچک، عمامه، نوعی جامه یا چادر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظت
تصویر عظت
آنچه با آن پند می دهند، کلام واعظ، پند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عصب
تصویر عصب
عصبه ها، جماعتهایی از مردان یا اسبان یا پرندگان، جماعت ها، گروه ها، جمع واژۀ عصبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقب
تصویر عقب
پشت سر، واقع در پشت سر، دارای فاصلۀ مکانی یا زمانی، دور، چیزی یا کسی که سرعت و رفتار یا مهارتش کمتر از دیگران باشد، فرزند، فرزندزاده، نوادگان، بازماندگان، پاشنۀ پا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عصب
تصویر عصب
رشته های سفیدی که در تمام بدن پراکنده و به مغز سر متصل است و حس و حرکت به واسطۀ آن ها صورت می گیرد، پی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عجب
تصویر عجب
هنگام اظهار شگفتی به کار می رود مثلاً عجب خدایی دارد، شگفت انگیز، عجیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظم
تصویر عظم
استخوٰان، هر یک از قسمت های سختی که اسکلت مهره داران را تشکیل می دهد، سخوٰان، ستخوٰان
عظم رمیم: در علم زیست شناسی استخوان پوسیده
عظم قحف: در علم زیست شناسی آهیانه
عظم قص: در علم زیست شناسی استخوان سینه، جناغ سینه
عظم غربالی: در علم زیست شناسی استخوان پرویزنی که بالای جمجمه قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عذب
تصویر عذب
پاکیزه، گوارا، خوشگوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عذب
تصویر عذب
خاشاک، شاخه های درخت، اطراف چیزی، آن قسمت از عمامه یا دستار که بر دو شانه می افتد، بند ترازو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عجب
تصویر عجب
خودبینی، خودپسندی، کبر و گردنکشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرب
تصویر عرب
قومی از نژاد سامی ساکن جنوب غرب آسیا، هر یک از افراد این قوم مثلاً دو نفر عرب آمدند تو، از نژاد عرب مثلاً زن عرب
عرب بائده: قبایلی از اعراب که پیش از ظهور اسلام از میان رفته اند، عرب منقرضه مانند قوم عاد و ثمود
عرب مستعربه: عرب اسماعیلیه، قبایلی که پس از غلبه بر قحطانیون و آموختن زبان و آداب آنان به تدریج جزء طوایف عرب به شمار آمده اند، عدنانیه
فرهنگ فارسی عمید
(عِ طَ)
یربوع ماده را نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عظو
تصویر عظو
زشت کردن، بدی کردن به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
شمشیر بران، تیز سخن چربزبان: مرد، کودک خرد سر، گوساله شاخ بر آورده، بریدن، دشنام دادن، کوفتن زدن، کهنه گردیدن، گواژه زدن، باز گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
بایسته گرفتن چیزی را، شکیب کردن، فربه گشتن، برخاستن، دم جنباندن دم چرخاندن: پرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظه
تصویر عظه
عظت در فارسی پند، پند دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزب
تصویر عزب
مرد بی زن، انفراد و تنهائی، زن بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطب
تصویر عطب
هلاک شدن، عاجز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظت
تصویر عظت
پند و اندرز و نصیحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظرب
تصویر عظرب
مارک مار خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسب
تصویر عسب
دودک دوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشب
تصویر عشب
گیاه تر نو گیاه گیاهناک گیاه گیاه تر جمع اعشاب، یونجه وحشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرب
تصویر عرب
مردم تازی، خلاف عجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبب
تصویر عبب
میوه کالنج
فرهنگ لغت هوشیار
خشم، خشم گرفتن تندی کردن، لنگی در ستور تند خوی خشمناک سرزنشگر، جمع عتبه، آستان ها آستانه ها فرود ها سختی ها کارهای ناپسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عذب
تصویر عذب
خوشگوار، پاکیزه از آب و خورش، آب و طعام گوارا، خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجب
تصویر عجب
خود بینی، خودپسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاب
تصویر عاب
آهو آک، بی فرهنگی، آکناکی، آک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصب
تصویر عصب
سهشگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عقب
تصویر عقب
پس، پشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عیب
تصویر عیب
آک، بدی، کمبود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عجب
تصویر عجب
شگفت
فرهنگ واژه فارسی سره