این واژه تازی نیست و شاید همان ازمل باشد که برابراست با آواز این واژه در غیاث اللغات آمده بی آن که کجایی بودن آن آشکارشود آنندراج نیز دراین زمینه خاموش است نام پرده ای ازخنیا شاخه ای از زنگوله سستی ناتوانی
این واژه تازی نیست و شاید همان ازمل باشد که برابراست با آواز این واژه در غیاث اللغات آمده بی آن که کجایی بودن آن آشکارشود آنندراج نیز دراین زمینه خاموش است نام پرده ای ازخنیا شاخه ای از زنگوله سستی ناتوانی
مفرد واژۀ غزلان، در علم زیست شناسی نوعی آهو با پاهای باریک، موی کوتاه و چشمان درشت، کنایه از معشوقۀ زیبا، زن یا دختر زیبا، برای مثال غزالی مست شمشیری گرفته / به جای آهویی شیری گرفته (نظامی۲ - ۱۷۰)، شعر نظامی شکر افشان شده/ ورد غزالان غزل خوان شده (نظامی۱ - ۳۴)، در موسیقی از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
مفردِ واژۀ غِزلان، در علم زیست شناسی نوعی آهو با پاهای باریک، موی کوتاه و چشمان درشت، کنایه از معشوقۀ زیبا، زن یا دختر زیبا، برای مِثال غزالی مست شمشیری گرفته / به جای آهُویی شیری گرفته (نظامی۲ - ۱۷۰)، شعر نظامی شکر افشان شده/ ورد غزالان غزل خوان شده (نظامی۱ - ۳۴)، در موسیقی از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
شبان تنها و آنکه ستوران به گوشه ای برد به چرا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به ناحیه ای فرودآینده از سفر. (منتهی الارب) (آنندراج). آن که از سفر در ناحیه ای فرود آید. (ناظم الاطباء). آنکه در سفربا قوم فرود نیاید اما در ناحیه ای فرود آید. (از اقرب الموارد) ، بی نیزه. (مهذب الاسماء). مرد بی نیزه. ج، معازیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، هرکه از قماربازان بر کنار باشد جهت خساست. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مرد سست و گول. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد ضعیف احمق و گول. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مستبد به رأی. (از ذیل اقرب الموارد)
شبان تنها و آنکه ستوران به گوشه ای برد به چرا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به ناحیه ای فرودآینده از سفر. (منتهی الارب) (آنندراج). آن که از سفر در ناحیه ای فرود آید. (ناظم الاطباء). آنکه در سفربا قوم فرود نیاید اما در ناحیه ای فرود آید. (از اقرب الموارد) ، بی نیزه. (مهذب الاسماء). مرد بی نیزه. ج، معازیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، هرکه از قماربازان بر کنار باشد جهت خساست. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مرد سست و گول. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد ضعیف احمق و گول. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مستبد به رأی. (از ذیل اقرب الموارد)