معنی مزال
مزال
مزله ها، جاهای لغزیدن، لغزشگاه ها، جمع واژۀ مزله
تصویر مزال
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مزال
مزال
مزال
جمع مزله، لغزش ها لغزشگاه ها جمع مزله
فرهنگ لغت هوشیار
مزال
مزال
جَمعِ واژۀ مَزلّه:مزال اقدام، لغزشگاه. پای لَغز. رجوع به مزله شود
لغت نامه دهخدا
محال
محال
نشدنی
فرهنگ واژه فارسی سره
مثال
مثال
نمونه، مانند
فرهنگ واژه فارسی سره
مزار
مزار
قبر
فرهنگ واژه فارسی سره
غزال
غزال
آهوی کوهی، نوعی آهوی ظریف اندام با چشمان درشت سیاه
فرهنگ نامهای ایرانی
آزال
آزال
دیرینگیها
فرهنگ واژه فارسی سره
مزاح
مزاح
شوخی
فرهنگ واژه فارسی سره
آزال
آزال
جمع ازل، دیرینگی ها، جمع ازل ازلها دیرینگیها
فرهنگ لغت هوشیار