گردش کردن و علف خوردن حیوانات علف خوار در چراگاه، چرا کردن، کنایه از بهره بردن از غذا و تمتعات دیگر، برای مثال شما دست شادی و خوردن برید / به یک هفته ایدر چمید و چرید (فردوسی - ۴/۳۵۰)، کنایه از خوردن
گردش کردن و علف خوردن حیوانات علف خوار در چراگاه، چرا کردن، کنایه از بهره بردن از غذا و تمتعات دیگر، برای مِثال شما دست شادی و خوردن برید / به یک هفته ایدر چمید و چرید (فردوسی - ۴/۳۵۰)، کنایه از خوردن
به تصرف خود درآوردن چیزی با دادن بهای آن کنایه از به دست آوردن اطاعت کسی با پرداختن پول مثلاً تا وقتی پول داری می توانی همه را بخری، کنایه از نجات دادن از آسیب یا نابودی مثلاً آبرویم را خرید، کنایه از پذیرفتن مثلاً برای خودمان شر خریدیم
به تصرف خود درآوردن چیزی با دادن بهای آن کنایه از به دست آوردن اطاعت کسی با پرداختن پول مثلاً تا وقتی پول داری می توانی همه را بخری، کنایه از نجات دادن از آسیب یا نابودی مثلاً آبرویم را خرید، کنایه از پذیرفتن مثلاً برای خودمان شر خریدیم