در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مِثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
کشیده شده، دراز مداد، مرکب، برای مثال چون رخت را نیست در خوبی امید / خواه نه گلگونه و خواهی مدید (مولوی - لغت نامه - مدید) در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
کشیده شده، دراز مداد، مُرکب، برای مِثال چون رخت را نیست در خوبی امید / خواه نِه گلگونه و خواهی مدید (مولوی - لغت نامه - مدید) در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
دارای عدد بسیار، بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، غزیر، مفرط، اورت، موفور، درغیش، کثیر، جزیل، بی اندازه، متوافر، وافر، به غایت، خیلی، موفّر، معتدٌ به
دارای عدد بسیار، بِسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، غَزیر، مُفرِط، اُوِرت، مَوفور، دَرغیش، کَثیر، جَزیل، بی اَندازِه، مُتَوافِر، وافِر، بِه غایَت، خِیلی، مُوَفَّر، مُعتَدٌ بِه
به استقصای چیزی شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شمردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). شمار کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، شمار کردن مناقب مرده. (از اقرب الموارد) ، مالی که آن را عدد بسیار نباشد جمع کردن. (تاج المصادربیهقی) ، مال بسیار جمع کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ساز و سامان زمانه ساختن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، (اصطلاح بدیع) عبارت است از صنعت سیاقهالاعداد و آن ایراد اسماء مفرد به یک روش است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به سیاقه شود
به استقصای چیزی شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شمردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). شمار کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، شمار کردن مناقب مرده. (از اقرب الموارد) ، مالی که آن را عدد بسیار نباشد جمع کردن. (تاج المصادربیهقی) ، مال بسیار جمع کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ساز و سامان زمانه ساختن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، (اصطلاح بدیع) عبارت است از صنعت سیاقهالاعداد و آن ایراد اسماء مفرد به یک روش است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به سیاقه شود