جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تعدید

تعدید

تعدید
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مِثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
تعدید
فرهنگ فارسی عمید

تعدید

تعدید
به استقصای چیزی شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شمردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). شمار کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، شمار کردن مناقب مرده. (از اقرب الموارد) ، مالی که آن را عدد بسیار نباشد جمع کردن. (تاج المصادربیهقی) ، مال بسیار جمع کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ساز و سامان زمانه ساختن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، (اصطلاح بدیع) عبارت است از صنعت سیاقهالاعداد و آن ایراد اسماء مفرد به یک روش است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به سیاقه شود
لغت نامه دهخدا