جدول جو
جدول جو

معنی عتف - جستجوی لغت در جدول جو

عتف
(حَلْوْ)
برکندن موی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عتف
(عِ)
پاره ای از شب، یقال مضی عتف من اللیل و عدف، أی قطعه منه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عفت
تصویر عفت
(دخترانه)
پاکدامنی، پرهیزکاری، پارسایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عرف
تصویر عرف
رسوم و عقاید متداول میان مردم، روش، رسم، عادت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتو
تصویر عتو
تکبر کردن، از حد درگذشتن، ستم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتق
تصویر عتق
آزاد شدن بندۀ زرخرید از قید بندگی
بزرگواری
بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، داشات، عطیّه، داد و دهش، جدوا، بغیاز، بذل، فغیاز، جود، داشاد، دهشت، منحت، برمغاز، اعطا، صفد، احسان، سماحت، داشن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتل
تصویر عتل
سرکش، تندخو، آزاردهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عته
تصویر عته
ناقص عقل شدن، کم عقل شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علف
تصویر علف
آنچه چهارپایان می خورند، خوراک چهارپایان، گیاه سبز
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، نبات، نبت، کلأ
علف خرس: کنایه از ویژگی چیز بی ارزشی که به راحتی به دست می آید
علف گربه: در علم زیست شناسی سنبل الطیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطف
تصویر عطف
بازگشتن و مایل شدن به سوی چیزی، سخنی را به سخن ماقبل ربط دادن با حرف عطف، در دستور زبان علوم ادبی حرفی که با آن کلمه یا جمله ای را به کلمه یا جملۀ دیگر ربط دهند مانند حرف «و»، باعطوفت، مهربانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتف
تصویر کتف
شانه، دوش، استخوان شانه، کول، سفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عذف
تصویر عذف
خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف
تصویر علف
گیاه، هر گیاه سبز، غذائی که بچهار پایان بدهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عفت
تصویر عفت
نهفتگی و پاکدامنی، پارسائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزف
تصویر عزف
آواز پری، آوا ساز کبوتر پدرام کبوتر تورانی از پرند گان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطف
تصویر عطف
میل کردن، مهربانی نمودن به کسی، بازگشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسف
تصویر عسف
دم مرگ، منغر (قدح بزرگ)، بیراهه رفتن، ستم کردن، کار برای دیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقف
تصویر عقف
روباه، خم دادن
فرهنگ لغت هوشیار
درویدن نا رسیده، سخت وزیدن باد، خمیدن، بشتافتن، میراندن، برگ کشت، ریزه کاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرف
تصویر عرف
شناختگی، نیکویی، خوی و عادت، متداول میان مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجف
تصویر عجف
لاغر
فرهنگ لغت هوشیار
خشم، خشم گرفتن تندی کردن، لنگی در ستور تند خوی خشمناک سرزنشگر، جمع عتبه، آستان ها آستانه ها فرود ها سختی ها کارهای ناپسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتل
تصویر عتل
ستمکار، آزار دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاف
تصویر عاف
آسان نرم
فرهنگ لغت هوشیار
سختی، توانایی پای گیره در بیل، دسته بیل، بت، گوسفند برخی که در روزگار کانایی (جاهلیت) تازیان در ماه رجب برای بتان سر می بریدند، آغازه گوهر (اصل)، بیهوده گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عترف
تصویر عترف
خروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتق
تصویر عتق
بنده زر خرید از قید بندگی آزاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتک
تصویر عتک
روزگار زمانه، تاختن: در جنگ، ترش شدن می یاشیر روزگار زمانه
فرهنگ لغت هوشیار
زهداردشتی زیت دشتی از گیاهان زیتون درختچه ایست از تیره زیتونیان که آن را زیتون کوهی نیز نامند. برگهایش متقابل و دارای پهنک بزرگ و گلهایش کوچکند و دارای آرایش گرزن می باشند چند گونه از این گیاه در حوضه بحرالروم (مدیترانه) شرقی شناخته شده است. از این گیاه گلوکزیدی به نام فیلیرین استخراج می کنند که در طب مورد استفاده دارد زیتون کوهی زغبج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتن
تصویر عتن
سخت تاز تازنده جنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عته
تصویر عته
کم عقل شدن، سرگشته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدف
تصویر عدف
نوال کم، بخشش کم بن گوهر، پاسی از شب، گروه گروه مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتف
تصویر حتف
مرگ، موت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنف
تصویر عنف
درشتی و سختی، قساوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطف
تصویر عطف
بازگشت
فرهنگ واژه فارسی سره