معنی عتو - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عتو
عتو
- عتو
- بزرگ منشی نمودن و از حد درگذشتن. (اقرب الموارد) (لسان العرب) (منتهی الارب) (آنندراج) ، به غایت پیری رسیدن. (ترجمان علامه) ، سرکشی کردن. (لسان العرب) (منتهی الارب). نافرمانی. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
آتو
- آتو
- فرانسوی شاهبرگ زبانزد منگیا (قمار) ورق برنده بازی برگی که در بازی ورق گنجفه و مانند آن برنده است، مستمسک دستاویز
فرهنگ لغت هوشیار