- عتاق
- آزاد شدن بنده، خارج شدن بندۀ زرخرید از قید بندگی
معنی عتاق - جستجوی لغت در جدول جو
- عتاق
- آزادگشتن: بردگان و کنیزان مرغان شکاری می کهنه
- عتاق ((عَ))
- آزاد شدن بنده و زرخرید از قید بندگی
- عتاق
- شراب کهنۀ خوب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بنده آزاد گشته، آزاد گردیدن، جوان گردیدن
بنده ای را رها وآزاد کردن
آزاد کردن، رها کردن، آزاد کردن بنده
ترکی بنگریدبه اطاق خانه بیت جای دیوار دارو مسقف در سرا، خیمه. ترکی گریچه تالار گتک یاخته (حجره)
باستان
ستاره ای در صورت فلکی دب اکبر
پاس، کشیک، نگهبانی، حفظ و حراست، برای مثال تو مست شراب و خواب و ما را / بی خوابی کشت در یتاقت (سعدی۲ - ۶۲۳)
آنچه برای سفر لازم است، وسایل سفر
عاشق ها، دلباختگان، جمع واژۀ عاشق، در موسیقی گوشه ای در دستگاه نوا، آواز دشتی و بیات اصفهان، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی
سرتاسر کنارۀ نهر یا دریا، کرانۀ آب، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های ماهور، نوا و راست پنج گاه و آواز افشاری از ملحقات دستگاه شور، در موسیقی از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
کهنه، دیرینه، ویژگی اسب اصیل و نجیب، عتیقه
بخشی از یک ساختمان شامل دیوار، سقف و در برای سکونت یا کار، قسمتی از وسیلۀ نقلیه که سرنشینان در آن می نشینند، محفظه ای در دستگاه یا وسیلۀ باربری مثلاً اتاق بار
اتاق انتظار: اتاقی در کنار اتاق پذیرایی که مراجعه کنندگان در آنجا می نشینند تا نوبت ملاقات به ایشان برسد
اتاق بازرگانی: در علم اقتصاد سازمان و محلی که جمعی از بازرگانان برای بحث و شور در امور اقتصادی تشکیل می دهند و دارای رئیس و هیئت مدیره است
اتاق خواب: اتاقی که برای خوابیدن ترتیب دهند، خوابگاه
اتاق عمل: در پزشکی اتاق جراحی، اتاق مخصوصی در بیمارستان که دارای تخت عمل و وسایل جراحی است و بیماران را در آنجا زیر عمل جراحی قرار می دهند
اتاق کار: اتاقی که برای کار کردن ترتیب بدهند و در آنجا کار کنند
اتاق ناهارخوری: اتاقی که در آن غذا بخورند
اتاق انتظار: اتاقی در کنار اتاق پذیرایی که مراجعه کنندگان در آنجا می نشینند تا نوبت ملاقات به ایشان برسد
اتاق بازرگانی: در علم اقتصاد سازمان و محلی که جمعی از بازرگانان برای بحث و شور در امور اقتصادی تشکیل می دهند و دارای رئیس و هیئت مدیره است
اتاق خواب: اتاقی که برای خوابیدن ترتیب دهند، خوابگاه
اتاق عمل: در پزشکی اتاق جراحی، اتاق مخصوصی در بیمارستان که دارای تخت عمل و وسایل جراحی است و بیماران را در آنجا زیر عمل جراحی قرار می دهند
اتاق کار: اتاقی که برای کار کردن ترتیب بدهند و در آنجا کار کنند
اتاق ناهارخوری: اتاقی که در آن غذا بخورند
عتیق ها، کهنه ها، دیرینه ها، اسبهای اصیل و نجیب، عتیقه ها، جمع واژۀ عتیق
دست در گردن یکدیگر زدن، یکدیگر را در آغوش گرفتن، معانقه
ملامت کردن، سرزنش، گفتن کلمه ای از روی خشم به کسی، خشم گرفتن، درشتی کردن
آزاد شده از بندگی
دیرینه و کهنه، آزاد
دیرینه کهنه سال دیده
کرانه آب
جمع عتیقه، بنساله ها سالینه ها مونث عتیق جمع عتائق (عتایق)، یا آثار عتیقه. آثار باستانی
مونث عتیق جمع عتائق (عتایق)، یا آثار عتیقه. آثار باستانی
بارکش مزدور
زه دلیر، بی آب و گیاه
توشه راهمانه ساخت و سامان آنچه جهت سفر و جز آن آماده سازند
پیکار
خشم گرفتن، ناز کردن، یاد کردن خشم را
جمع عاشق، مردمان عاشق و عاشقها، شیفتگان و دوست داران معشوق
ستور خور، ناشتاشکن نظر و نگاه، دوستی
آب تلخ بار ماده ستور
جمع عمیقه، دورتک ها گود ها