سیمُرغ، در افسانه ها مرغی بسیار بزرگ که در کوه قاف آشیان داشته و مظهر عزلت یا نایابی است، سیرَنگ، عَنقایِ مُغرِب برای مِثال برو این دام بر مرغ دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ - ۸۵۲) در موسیقی سازی زهی با گردن دراز که امروزه از میان رفته است، در موسیقی سازی بادی که امروزه از میان رفته است سختی، بلا عنقای مُغرب: سیمرغ، برای مِثال کس نیاید به عشق بر پیروز / عشقْ عنقای مُغرب است امروز (سنائی۱ - ۳۳۴)