جدول جو
جدول جو

معنی عبودیه - جستجوی لغت در جدول جو

عبودیه
(عُ دی یَ)
پرستش و بندگی. (منتهی الارب). عبوده. (اقرب الموارد). رجوع به عبودت و عبودیت شود، در اصطلاح عرفا وفاء به عهود و حفظ حدود و رضای بموجود و صبر بر مفقود است. (تعریفات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کبوجیه
تصویر کبوجیه
(پسرانه)
نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از معمودیه
تصویر معمودیه
در مسیحیت، غسل دادن کودک در آب با مراسم مخصوص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبادید
تصویر عبادید
پریشان و متفرق
فرهنگ فارسی عمید
فرقه ای از سوفسطائیان که منکر حقیقت اشیا بوده و بسیاری از حقایق را اوهام و خیالات باطل می دانسته اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبودیت
تصویر عبودیت
بندگی کردن، پرستش کردن، کنایه از چاکری و خدمتگزاری کردن، خدمت
فرهنگ فارسی عمید
(عَبْ بو دی ی)
احمد بن عبدالواحد بن عبودبن واقد، مکنی به ابوعبدالله. از ولید بن الولید القلانسی و مروان بن محمد و ابی مسهر عبدالاعلی بن مسهر الدمشقی روایت کند و ابوبکر بن ابی داود السجستانی و ابوحاتم الرازی و فرزندش عبدالرحمان از وی روایت کنند. (از اللباب ج 2 ص 117)
لغت نامه دهخدا
(عُ دَ)
پرستش. بندگی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، خدمت، طاعت، خضوع و ذلت، التزام به شریعت. یکی خواندن او را به زبان. (اقرب الموارد) ، در اصطلاح عرفا کسی که خدای خود را در مقام عبودیت مشاهده کند. (تعریفات). در مجمعالسلوک است که عبوده عبارت است از پرستش حق برای بزرگ داشت او و بیم و شرم از او و دوستی او و آن برتر از عبودیت و بالاتر از عبادت است چه محل عبادت بدن است و بر پا داشتن فرمان ایزدی است و عبود محلش روح است و رضا به حکم حق باشد و عبوده جایگاهش سر است. (از مجمع السلوک)
لغت نامه دهخدا
(عَ ی ی)
نسبت است به عبود
لغت نامه دهخدا
(عُ دی یَ)
عبودیه. بندگی کردن. (غیاث اللغات) (المنجد) : و دلهای خواص و عوام بر طاعت و عبودیت بیارامید. (کلیله ص 377).
از ثری تا به ثریا به عبودیت او
همه در ذکر مناجات و قیام اند و قعود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(عَبْ با اَ تُ)
دهی است به مرج. (از اللباب) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عبدیه
تصویر عبدیه
بند گی پرستش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبادید
تصویر عبادید
شنومن شنایش نیایش ستایش، بند گی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبودیت
تصویر عبودیت
بندگی و پرستش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورودیه
تصویر ورودیه
درآیه حق دخول در جایی (انجمن مدرسه و غیره) حق الورود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبوده
تصویر عبوده
بند گی، خاکساری
فرهنگ لغت هوشیار
معمودیه در فارسی: سریانی تازی گشته شستاب آبی که برابر آیین ترسایان کودک را در آن فرو می برند. چشمه معمودیه. آبی که مسیحیان کودکان خود را طی مراسمی در آن فرو برده غسل دهند معمودانی ما العماد (در فارسی گاه - مخصوصا بهنگام ضرورت - بتخفیف یاء آید: (چون صبح صادق بردمد میر مرا او میدهد جامی به دستش برنهد چون چشمه معمودیه) (منوچهری. د. چا. 93: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبقریه
تصویر عبقریه
مونث عبقری برجستیگ، ازدایش (نبوغ) مونث عبقری مونث عبقری
فرهنگ لغت هوشیار
وجودیه در فارسی مونث وجودی بودشی و هست گوهری (اصالت وجود) مونث وجودی. یا قضیه وجودیه. قضیه مطلقه خاصه است که حکم در آن بوجودایجاب یاسلب کند نه بامکان صرف. یا وجودیه لادائمه. قضیه مطلقه ای که مقید به لادوام باشد، یا وجودیه لاضروریه. قضیه مطلقه ای که مقید به لاضرورت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباقیه
تصویر عباقیه
ترفند گر، زیرک مرد، پتیار (بلا)، نشان زخم جای زخم، دزدنده
فرهنگ لغت هوشیار
نیایندگان شاخه ای از رویگردانان (خوارج) و یاران عبدالله بن اباض آنان را اباضیه نیز می نامند
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ثبوتی مقابل سلبیه: صفات ثبوتیه. مونی ثبوتی مقابل سلبیه: صفات ثبویته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهودیه
تصویر رهودیه
نرمی آهستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربوبیه
تصویر ربوبیه
خدایی پروردگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثبوتیه
تصویر ثبوتیه
((ثُ یِّ))
مؤنث ثبوتی، مقابل سلبیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورودیه
تصویر ورودیه
((وُ یِّ))
حق وجهی که بابت داخل شدن در جایی پرداخت می شود، حق الورود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبودیت
تصویر عبودیت
((عُ یَّ))
بندگی کردن، پرستش کردن، طاعت نمودن
فرهنگ فارسی معین
بندگی، رقیت، ستایش، طاعت، عبادت، نماز، نیایش
متضاد: آزادگی، حریت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عمودیت
تصویر عمودیت
Perpendicularity, Verticalness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عمودیت
تصویر عمودیت
перпендикулярность , вертикальность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عمودیت
تصویر عمودیت
Senkrechtigkeit, Vertikalität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عمودیت
تصویر عمودیت
перпендикулярність , вертикальність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عمودیت
تصویر عمودیت
prostopadłość, pionowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عمودیت
تصویر عمودیت
perpendicularidade, verticalidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عمودیت
تصویر عمودیت
perpendicularidad, verticalidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی