جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عبادید

عبادیه

عبادیه
نیایندگان شاخه ای از رویگردانان (خوارج) و یاران عبدالله بن اباض آنان را اباضیه نیز می نامند
فرهنگ لغت هوشیار

عبابید

عبابید
به گونه رمن گروه های مردم، گروه های پریشان، گروه های سر در گم، راه های دو، بیشه ها
فرهنگ لغت هوشیار

ابادید

ابادید
طیر ابادید، مرغان پریشان، متفرق، پراکنده
لغت نامه دهخدا

تبادید

تبادید
از ’ب دد’، اتباع ابادیداست: دهبوا تبادید و ابادید، رفتند پریشان و متفرق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به ابادید شود
لغت نامه دهخدا

عبادیه

عبادیه
دهی است به مرج. (از اللباب) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

عبادیدی

عبادیدی
منسوب به عبادید و عبابید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به عبادید و عبابید شود
لغت نامه دهخدا

عبابید

عبابید
عبادید. گروه های مردم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، گروه درگذشته و پریشان و متفرق شده و دونده به هرسوی، یقال: صار القوم عبابید، ای متفرقین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، راههای دور. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و فی اللسان: الاطراف البعیده. (اقرب الموارد) ، بیشه ها. (منتهی الارب) (آنندراج). عبابید و عبادید دو جمعند که مفردی از لفظ آنها نیامده است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا