جد اسماعیل بن عمر بن حفص بن عبدالله عبقی بخاری، مکنی به ابواسحاق است. وی از ابی بکر احمد بن سعد بن بکار و ابوصالح الخیام و جز آن روایت کند. از وی ابوالفضل ابراهیم بن حمزه بن یوسف همدانی و ابوکامل بصیری و جز ایشان روایت دارند. وی به سال 417هجری قمری به بخارا درگذشت. (از اللباب ج 2 ص 116)
جد اسماعیل بن عمر بن حفص بن عبدالله عبقی بخاری، مکنی به ابواسحاق است. وی از ابی بکر احمد بن سعد بن بکار و ابوصالح الخیام و جز آن روایت کند. از وی ابوالفضل ابراهیم بن حمزه بن یوسف همدانی و ابوکامل بصیری و جز ایشان روایت دارند. وی به سال 417هجری قمری به بخارا درگذشت. (از اللباب ج 2 ص 116)
بزرگ قوم، سرور، نیکو و نفیس، ویژگی کسی یا چیزی که نیرومندی و زیبایی او شگفت انگیز باشد، عبقر، برای مثال به سختی بکشت این نمد بسترم / روم زاین سپس عبقری گسترم (سعدی۱ - ۱۸۶)، کبکان دری غالیه در چشم کشیدند / سروان سهی عبقری سبز خریدند (منوچهری - ۱۶۵)
بزرگ قوم، سَرور، نیکو و نفیس، ویژگی کسی یا چیزی که نیرومندی و زیبایی او شگفت انگیز باشد، عبقر، برای مِثال به سختی بکشت این نمد بسترم / روم زاین سپس عبقری گسترم (سعدی۱ - ۱۸۶)، کبکان دری غالیه در چشم کشیدند / سروان سهی عبقری سبز خریدند (منوچهری - ۱۶۵)
موضعی است که اعراب گمان برند پریان بسیار در آنجا هستند. لبید گوید: کهول و شبان کجنه عبقر. (اقرب الموارد) (المنجد) ، موضعی است بسیار پری. (منتهی الارب) (آنندراج) (از معجم البلدان)
موضعی است که اعراب گمان برند پریان بسیار در آنجا هستند. لبید گوید: کهول و شبان کجنه عبقر. (اقرب الموارد) (المنجد) ، موضعی است بسیار پری. (منتهی الارب) (آنندراج) (از معجم البلدان)
احمد بن ابراهیم فراس المکی العبقسی، مکنی به ابوالحسن، از جعفر دبیکی و ابامحمد مقری و جز آنان حدیث شنید و ابوعلی شافعی و جز وی از او روایت کنند. (از اللباب ج 2 ص 116)
احمد بن ابراهیم فراس المکی العبقسی، مکنی به ابوالحسن، از جعفر دبیکی و ابامحمد مقری و جز آنان حدیث شنید و ابوعلی شافعی و جز وی از او روایت کنند. (از اللباب ج 2 ص 116)