جدول جو
جدول جو

معنی عبدالحمید - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالحمید
(پسرانه)
بنده پروردگار ستایش شده، نام دو نفر از پادشاهان عثمانی
تصویری از عبدالحمید
تصویر عبدالحمید
فرهنگ نامهای ایرانی
عبدالحمید
(عَ دُلْ حَ)
ابن عامر بن عبدالبر... معروف به عبدالحمید بک. وی طبیب است و از خاندان عبدالبر در منوفیه مصر است به سال 1300 هجری قمری متولد شد و درسال 1344 درگذشت. او راست: الطب الشرعی فی حصر مبادی. الطب الشرعی فی مصر و جز آن. (از الاعلام زرکلی)
ابن عبدالرحمان بن زید بن الخطاب ملقب به عدوی و مکنی به ابوعمر. وی از مردم مدینه و در حدیث ثقه بود عمر بن عبدالعزیز او را ولایت کوفه داد و در حدود سال 115 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن عبدالعزیز ملقب به ابوخازم. قاضی شام و کوفه و کرخ و بغداد بود. از تألیفات اوست: ادب القاضی و الفرائض...وی به سال 292 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبدالمحمد
تصویر عبدالمحمد
(پسرانه)
بنده محمد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالمجید
تصویر عبدالمجید
(پسرانه)
بنده پروردگار عالی مرتبه و گرامی، نام دو تن از پادشاهان عثمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالرشید
تصویر عبدالرشید
(پسرانه)
بنده پروردگار هدایت کننده، نام پسر محمد غزنوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالحلیم
تصویر عبدالحلیم
(پسرانه)
بنده پروردگار که حلیم و بردبار است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالحسین
تصویر عبدالحسین
(پسرانه)
بنده حسین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالامین
تصویر عبدالامین
(پسرانه)
بنده پروردگار که مورد اعتماد و امانت دار است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالحی
تصویر عبدالحی
(پسرانه)
بنده پروردگار همیشه زنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالصمد
تصویر عبدالصمد
(پسرانه)
بنده پروردگار بی نیاز
فرهنگ نامهای ایرانی
ابن عبدالحمید کوفی. شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب صادق (ع) شمرده و دو برادر بنام ابراهیم و صباح بن عبدالحمید داشته است. (تنقیح المقال ج 1 ص 136). و شرح حال برادر او ابراهیم بن عبدالحمید اسدی الولاء کوفی بزاز در ص 22 همان جلد آمده است
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْحَ)
ابن ابراهیم بن خلیل از آل ابوهیف بود به سال 1305 هجری قمری در اسکندریه متولد شد، و بدانجا به تحصیل پرداخت، سپس به مدرسه حقوق اسکندریه و دانشگاه تولوز رفت. وی به سال 1344 هجری قمری درگذشت. او راست: المعرافعات المدنیه و التجاریه. النظام القضائی فی مصر و القانون الدولی الخاص. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن محمد المصطفی بن مکی مشهور به ابن بادیس. رئیس جمعیت مسلمین به الجزائر بود. تحصیلات خود رادر مدرسه الزیتونه پایان داد. وی مجلۀ الشهاب را که مجله ای دینی و علمی بود منتشر کرد. حکومت فرانسه در الجزائر درصدد فریفتن وی برآمد. وی از قبول پیشنهادات آنها امتناع ورزید او مدارس زیادی تأسیس کرد. از تألیفات اوست: تفسیرالقران الکریم. وی به سال 1359 هجری قمری در قسطنطنیه درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عَ دِلْ حَ دِ تِ)
ابوالفضل محمد بن احمد بن عبدالحمید. از علمای سیر و اخبار، و از کتب اوست کتاب اخبار خلفاء بنی العباس. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ حَ)
عبدالمجیدبن عبدالعزیز بن ابی رواد از روات حدیث است. در علم حدیث اسلامی، روات نه تنها افرادی هستند که احادیث را از دیگران می شنوند، بلکه آنان به طور فعال در فرآیند نقد و تحلیل احادیث و اسناد آن ها نقش دارند. این افراد با بررسی دقیق راویان و شرایط آن ها، اطمینان حاصل می کردند که تنها روایات صحیح و معتبر به نسل های بعدی منتقل شوند و از تحریف در منابع حدیثی جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
(اَ نِ نِ عَ دِلْ حَ)
ابن لاحق بن عفیر الرقاشی. از شعرای عرب و مداح آل برمک بوده. شاعری بسیارشعر و بیشتر اشعار او مزدوج و مسمط است و وی کتب بسیاری از فارسی و غیر آن بشعر کرده است از جمله کتاب کلیله و دمنه به امر برامکه. کتاب الزهر و برداسف (شاید: بلوهر و بوداسف). کتاب سندباد. کتاب مزدک. کتاب سیرت اردشیر. کتاب سیرت انوشیروان. کتاب بلوهر وبردانیه (شاید: بلوهر و بوداسف). کتاب رسائل. کتاب حلم الهند. کتاب الصیام و الاعتکاف. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن عبدالعزیز بن عبدالله بن عمرالخطاب العمری ملقب به ابوعبدالرحمان. وی شجاع بود و در مصر میزیست، در عصر احمد بن طولون بود لشکری به جنگ وی فرستاد، عبدالحمید بر آنان غالب آمد و ابن طولون وی را به حال خود گذاشت سرانجام دو غلام سر او رابریدند و به نزد ابن طولون بردند. ابن طولون به خونخواهی عبدالحمید آن دو غلام را بکشت. قتل عبدالحمید به سال 259 هجری قمری اتفاق افتاد. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَدِلْ حَ)
حمید بن میمون. از روات حدیث است. در تاریخ اسلام، روات به عنوان افرادی شناخته می شوند که از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) احادیث نقل کرده اند و در این مسیر، از دقت و امانت داری ویژه ای برخوردار بوده اند. این افراد با تحلیل دقیق سندهای حدیث، از صحت و اصالت روایات اطمینان حاصل کرده اند و در نتیجه به حفظ سنت نبوی کمک کرده اند.
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن عبدالغنی بن احمد الرافعی. شاعر با استعداد بود. وی اسلوبهای قدیم و جدید را اصلاح کرد. در زمان حکومت عثمانی مناصبی احراز و دراوائل جنگ بین المللی اول به مدینه تبعیدش کردند. ازتألیفات اوست: ذکری یوبیل بلبل سوریه حاوی خطب و قصائد او. الافلاک الزبرجدیه و جز آن. وی به سال 1275 هجری قمری متولد و در 1350 درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حَ کَ)
عبدالحمید بن حریث بن ابی حریث. محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(اَ شِ)
مهنأبن عبدالحمید. محدّث است. محدث در نظر مسلمانان به عنوان یک فرد متخصص در علم حدیث شناخته می شود که تلاش دارد تا روایات پیامبر اسلام را بدون کم و کاست به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد با بهره گیری از دانش رجال و درایه حدیث، توانایی تشخیص صحت احادیث را دارند و در صورت صحت، این احادیث را ثبت و نقل می کنند تا از تحریف یا تغییر در سنت نبوی جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن عیسی بن عمرویه، مکنی به ابومحمد و ملقب به شمس الدین از علماء کلام بود. وی از مردم خسروشاه یکی از قراء تبریز است. در دمشق و کرک اقامت گزید از تألیفات اوست: اختصار المهذب در فقه شافعی و اختصار الشفاء ابن سینا و تلخیص الاّیات البینات فخر رازی. وی به سال 580 هجری قمری متولد شد و در 652 درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُسْ سَیْ یِ)
ابن محمد بن عبدالواحد، مکنی به ابونصر و معروف به ابن الصباغ. رجوع به ابن الصباغ ابونصر عبدالسید در این لغتنامه و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
عبدالحمید (1272- 1334 هجری قمری). از بزرگان نهضت سیاسی سوریه و یکی از شهداء عرب در دیوان عالی بود. او روزنامۀ ’المنیر’ را منتشر کرد و بطور پنهانی آنرا توزیع می نمود و پس از چندی به مصر فرار کرد و در سال 1327 به سوریه بازگشت و در تأسیس حزب ’الحریه و الاعتدال’ و حزب ’الائتلاف’ شرکت جست. و جریدۀ هفتگی ’الحضاره’ را منتشر کردو به ریاست اولین کنگرۀ عربی در پاریس انتخاب شد، آنگاه در مجلس اعیان عثمانی عضویت یافت و سپس در دیوان عالی بمرگ محکوم گردیدو این حکم در دمشق اجرا گردید. وی از رجال علم و دین و سیاست بود. او راست: رسالۀ ’الفقه و التصوف’ و کتاب ’خدیجه ام المؤمنین’. (از اعلام زرکلی ج 2 صص 479- 480). رجوع به اعلام زرکلی و معجم المطبوعات شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
زهراوی. از زعمای نهضت سیاسی سوریه است به سال 1272 هجری قمری در حمص متولد شد هنگامی که حکومت عثمانی با رژیم استبدادی اداره می شد با سلطان عبدالحمید به مخالفت برخاست و روزنامه ای به نام ’المنیر’ انتشار داد که آن را با ژلاتین چاپ میکرد و محرمانه منتشر میساخت. حکومت عثمانی او را به دمشق تبعید کرد و در آنجا برای جریدۀ ’المقطم’ مصر مقاله مینوشت ناظم پاشا والی دمشق مطلع شد و او را تحت الحفظ به آستانه فرستاد سپس به وساطت ابوالهدی صیادی به حمص بازگشت و تا اعلام مشروطیت عثمانی به سال 1327 هجری قمری بدانجا ماند و سپس به سوریه و از آنجا به آستانه رفت و جریدۀ هفتگی ’الحضاره’ را منتشر کرد. در جنگ بین المللی اول دستگیر شد و در دیوان عالی کشور محاکمه و محکوم به اعدام گردید. از تالیفات اوست: رساله فی الفقه و التصوف، و کتاب خدیجه ام المؤمنین. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَیْی)
ابن احمد بن محمد بن العماد العکری الحنبلی، مکنی به ابوالفلاح مورخ، فقیه، عالم به ادب بود. از تالیفات اوست: شذرات الذهب فی اخبار من ذهب در هشت جزء و غیره. وی به سال 1032 هجری قمری متولد و در 1089 درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن علی بن محمد الطالوی الحنفی الدمشقی. او را دیوان شعر و کتابی است در ادب به نام مرور الصبا و الشمول. وی به سال 1117 هجری قمری به دمشق درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
بعلی بن ابی بکر البعلی معروف به طرزالریحان. عالم به ادب بود، او را دیوانی است. وی به سال 1034 میلادی به دمشق متولد و در 1099 میلادی درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
منشی، از خطاطان مشهور و در خط نستعلیق سرآمد بود، در زمان سلطان سعید مدتی صاحب دیوان انشاء بود مناشیر مینوشت وبعد از واقعۀ قراباغ منظور نظر تربیت امیرحسن بیک شده تا آخر حیات در ملازمت سلاطین آق قوینلو به همان منصب اشتغال داشت. (از حبیب السیر ج 4 چ دوم ص 108)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُصْ صَ مَ)
ابن ابراهیم بن الخلیل البغدادی. وی یکی از چهل تن مشایخ است که شهید اول از آنان روایت کند. از تألیفات اوست: الاکسیر فی التفسیر. مختصر رموز الکنوز. عیون العین فی الاربعین. کمال الاّمال فی بیان حال المآل. زین القصص فی تفسیر احسن القصص (در تفسیر سورۀ یوسف). (از روضات الجنات ص 1440)
بدخشی در هراه به امر سلطان ابوسعید تاریخ او میگفته و از شعرای عصر او بود. از اشعار اوست:
ز ماهی هیاهوی تا ماه بود
سر آوازشان جانم الله بود.
(از مجالس النفائس ص 210)
ابی عبدالله با کثیرالیمنی. وی شاعر و کاتب انشاء سلطان عمر بن بدر بود. او را دیوانی است. وی به سال 1025 هجری قمری به الشحر درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن المعدل بن غیلان از شعراء دولت عباسی است و شاعری هجاگوی بود. مولد و منشاء او بصره بود. و به سال 240 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به ابن المعدل شود
ابن عبدالوهاب بن الحسن بن محمد بن عساکر الدمشقی ثم المکی. رجوع به ابن عساکر ابوالیمن امین الدین عبدالصمد و نیز رجوع به الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْجَ)
در سلک دانشمندان متعین انتظام داشت. و چند گاه در دارالسیادۀ سلطانی بقلم دانش نقش افاده بر صحیفۀ خاطر طلبه مینگاشت وی به سال 921 هجری قمری درگذشت. وی معاصر امیر سلطان ابراهیم بود. (رجال حبیب السیر ص 192). و رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 346 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 15هزارگزی خاور نورآباد و هفت هزارگزی جنوبی راه اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است جلگه ای، سردسیر، مالاریائی. 300 تن سکنه دارد. آب آن از سراب نیاز تأمین میشود. محصولات آن غلات، لبنیات، و توتون است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ خاوه هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن حسن بن محمد الحسنی العلوی، مکنی به ابوالمواهب. از سلاطین دولت علویۀ مغرب اقصی است. وی به سال 1280 هجری قمری در فاس متولد شد و به سال 1356 هجری قمری درگذشت و در فاس به خاک سپرده شد. از تألیفات اوست: منظومه فی مصطلح الحدیث. الجواهر اللوامع فی نظم جمع الجوامع. یاقوته الحکام فی مسائل القضاء و الاحکام. العذب السلسبیل فی حل الفاظ الخلیل در فقه مالکی. کشف القناع عن اعتقاد طوائف الابتداع در رد بر بعض متصوفه. نیل النجاح و الفلاح فی علم ما به القرآن و الاسلام. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن عبدالله النابلسی الشویکی. مردی فاضل بود وبه ادب اشتغال داشت. در الازهر به تحصیل پرداخت و درنابلس سکونت جست سپس به عکا رفت و نزد حاکم عکا مکانتی یافت و به سال 1185 هجری قمری درگذشت. او را رساله ای است در علم کلام و شرح سنوسی. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ مَ لِ)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 40هزارگزی شمال باختری فریمان. جلگه ای و گرمسیر است. 259 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، و چغندر است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُرْ رَ)
ابن مسعود بن سلطان محمود و به قول صاحب گزیده فرزند محمود بن سبکتکین بود. کنیت او ابومنصور وملقب به مجدالدوله است. وی مردی شجاع، فاضل و عاقل بود لکن شجاعتی که لازمۀ سلطنت باشد نداشت و تحت نفوذ یکی از حاجبان (طغرل برادرزادۀ مودود) میزیست و چون استبداد طغرل در کارها بالا گرفت عبدالرشید به خیال دور کردن او وی را به سیستان به جنگ سلاجقه فرستاد. طغرل پس از فتوحاتی که نصیبش شد به غزنه برگشت و برعبدالرشید عاصی شد او را گرفت و با نه تن دیگر از شاهزادگان غزنوی به سال 444 بکشت. (از حبیب السیر ج 2ص 395) (از تاریخ ایران سال چهارم صص 267- 268)
ابن ابی حنیفه بن عبدالرزاق، مکنی به ابوالفتح و ملقب به ظهیرالدین معروف به الولوالجی. وی فقیه حنفی بود. و او راست: فتاوی الولوالجیه. وی به سال 467 هجری قمری در الولوالجی متولد و سال 545 در همانجا درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن احمد بن ابی یوسف هروی، مکنی به ابومنصور. رجوع به ابومنصور عبدالرشید در این لغتنامه و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دُرْ رَ)
دهی است از دهستان نیگنان بخش بشرویه شهرستان فردوس واقع در 42هزارگزی شمال باختری بشرویه و چهارهزارگزی نیگنان ناحیه ای است واقع در دامنه، گرمسیر. 22 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، پنبه و ارزن است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ حَ)
بکر بن عبدالعزیز بن اسماعیل بن عبیدالله. از روات حدیث است. روات در علم حدیث به عنوان افراد با دانش و تجربه در جمع آوری احادیث شناخته می شوند. آنان با سفر به مناطق مختلف برای شنیدن احادیث، دقت در تحلیل اسناد و ملاقات با راویان مختلف، تلاش می کردند که احادیث صحیح و معتبر را از دیگر روایت ها تفکیک کنند. بدون تلاش های این روات، بسیاری از آموزه های اسلامی به درستی به مسلمانان نمی رسید.
لغت نامه دهخدا