- عای
در عبری بلوط، دره ای که بر آن یوشع نبی ماه را در آسمان امر به توقف داد. (دائره المعارف فارسی). رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
معنی عای - جستجوی لغت در جدول جو
- عای
یکی از شهرهای عمونیان که در نزدیکی حشبان واقع بود، کتاب ارمیا 49:3، (قاموس کتاب مقدس)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازگشت کننده، بازگردنده، آنچه به کسی بازمی گردد
عاید شدن: به دست آمدن
عاید کردن: حاصل کردن، به دست دادن، رساندن، درآمد داشتن، سود بردن، فایده دادن
عاید شدن: به دست آمدن
عاید کردن: حاصل کردن، به دست دادن، رساندن، درآمد داشتن، سود بردن، فایده دادن
آنچه سر راه کسی یا چیزی واقع می شود، در علم فیزیک ماده ای که برق، حرارت، صدا و مانند آن از آن عبور نمی کند، نارسانا مثلاً عایق صوتی
(یِ)
لغت نامه دهخدا
نوزاینده از آهو و اسب و شتر و گوسپند و جز آن. ج، عوذ و عوذان. (ناظم الاطباء). رجوع به عائذ شود
ساخته از عائد ویندش درآمد، باژ در آمد مداخل: عایدی صاحب دیوان را روزی ده هزار دینار نوشته اند
آنکه سر راه کسی یا چیزی واقع شود، نارسانا، آنچه جریان برق یا صوت را از خود عبور نمی دهد
