پادشاه بزرگ. (منتهی الارب) (آنندراج). آن پادشاه که زور دست اوهیچ دست نبود. (مهذب الاسماء) ، زن که شوی ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آن زن که شوی نبود او را. (مهذب الاسماء). ج، عواهل
پادشاه بزرگ. (منتهی الارب) (آنندراج). آن پادشاه که زور دست اوهیچ دست نبود. (مهذب الاسماء) ، زن که شوی ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آن زن که شوی نبود او را. (مهذب الاسماء). ج، عَواهل
ویژگی آنچه به سرعت فرامی رسد یا انجام می شود، باشتاب، شتابان مثلاً مرگ عاجل، مقابل آجل، ویژگی آنچه مربوط به زمان کنونی است، فعلی، مقابل آجل، کنایه از زمان حال
ویژگی آنچه به سرعت فرامی رسد یا انجام می شود، باشتاب، شتابان مثلاً مرگ عاجل، مقابلِ آجل، ویژگی آنچه مربوط به زمان کنونی است، فعلی، مقابلِ آجل، کنایه از زمان حال
سرگشته داحول: پارسی تازی گشته داخول گونه ای از تله و لولوی سر خرمن علامتی که در زراعت و فالیز و مانند آن نصب کنند تا جانوران موذی از آن برهند، علامتی که صیادان در صحرا نزدیک به دام نصب کنند تا جانوران از آن برمند و بسوی دام آیند و گرفتار شوند
سرگشته داحول: پارسی تازی گشته داخول گونه ای از تله و لولوی سر خرمن علامتی که در زراعت و فالیز و مانند آن نصب کنند تا جانوران موذی از آن برهند، علامتی که صیادان در صحرا نزدیک به دام نصب کنند تا جانوران از آن برمند و بسوی دام آیند و گرفتار شوند