جدول جو
جدول جو

معنی عاهت

عاهت
آنچه چیزی را تباه و فاسد می کند، آفت، بلا
تصویری از عاهت
تصویر عاهت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عاهت

باهت

باهت
سنگی باشد سفید برنگ مرقشیشای نقره یی حجرالضحک. توضیح می پنداشتند که چون نظر مردم برین سنگ افتد بیاختیار بخنده در آیند
فرهنگ لغت هوشیار

عاهات

عاهات
عاهت ها، چیزهایی که چیزی را تباه ها و فاسد می کند، آفت ها، بلاها، جمعِ واژۀ عاهت
عاهات
فرهنگ فارسی عمید

عادت

عادت
خلق و خوی، اعتیاد مثلاً عادت به مصرف الکل،
کاری که انسان به آن خو می گیرد و در وقت معیّن انجام می دهد
در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، خون ریزی ماهیانِه، قاعِدِگی، رِگل، خون ریزی ماهانِه، عُذر، پِریُود، دَشتانی، حَیض، عادَتِ ماهانِه، عادَتِ ماهیانِه
عادت ماهانه: در علم زیست شناسی خونریزی ماهانۀ زنان، قاعدگی، حیض
عادت دادن: کسی را به انجام مرتب کاری واداشتن
عادت داشتن: معتاد به انجام کاری بودن
عادت شدن: رسم شدن، معمول شدن، در علم زیست شناسی قاعده شدن زن، حائض شدن
عادت کردن: انجام دادن کاری به صورت مرتب، خو گرفتن
عادت گرفتن: عادت کردن، خو پذیرفتن، خو کردن
عادت ماهیانه: در علم زیست شناسی قاعدگی
عادت
فرهنگ فارسی عمید