جدول جو
جدول جو

معنی زاهل

زاهل
ثابت، تغییر ناپذیر، پابرجا، استوار، پایدار، همیشگی
تصویری از زاهل
تصویر زاهل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زاهل

زاهل

زاهل
اسم فاعل از زهل بمعنی تباعد. (المنجد) ، مجازاً غافل: و او از ترقب و ترصد حساد مکار غافل و از عناد روزگار زاهل. (جهانگشای جوینی) ، زاهل العقل، مجازاً، ابله. آنکه کار از روی عقل نکند، ثابت دل. مطمئن القلب. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

زاهل

زاهل
ابن عمر سکسکی محدث، ثقه و از اهالی شام است. ابن حبان از وی نام برده و سعید بن ابی هلال از او روایت دارد. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا