معنی عاذل
عاذل
ملامت کننده، نکوهش کننده، سرزنش کننده، ملامتگر
تصویر عاذل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عاذل
عاذل
عاذل
رگ دشتان، نکوهشگر ملامت کننده ملامتگر جمع عذله عذال عذل عاذلات عواذل
فرهنگ لغت هوشیار
عاذل
عاذل
سرزنش کننده، ملامت کننده
فرهنگ فارسی معین
عامل
عامل
کارتار، کارکن، کارگزار، گماشته، انگیزه، کننده
فرهنگ واژه فارسی سره
عاقل
عاقل
خردمند، زیرک
فرهنگ واژه فارسی سره
عادل
عادل
دادگر، دادگستر
فرهنگ واژه فارسی سره
باذل
باذل
بخشنده بذل کننده بخشش کننده بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
خاذل
خاذل
هزیمت یافته
فرهنگ لغت هوشیار
عایل
عایل
عائل، نیازمند، درویش
فرهنگ فارسی عمید
باذل
باذل
بذل کننده، بخشنده، سخی
فرهنگ فارسی عمید