- عاجزوار
- مانند عاجزان عاجزانه: خود را عاجزوار میفکنید
معنی عاجزوار - جستجوی لغت در جدول جو
- عاجزوار
- مانند عاجزان،
برای مثال چو عاجزوار باید عاقبت مرد / چه افلاطون یونانی چه آن کرد (نظامی۲ - ۳۳۷)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زبون وار
ممکن
نوازندۀ عاجز، آنکه به ناتوانان کمک می کند
همسایگی کردن همسایه شدن
اهل سازش، سازنده، مساعد و موافق
مانند تاج، گوهر یا چیزی دیگر که در خور تاج باشد، گرانبها قیمتی
تاج مانند، هر چیز شبیه تاج
اهل سازش، موافق
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، اندرخور، باب، خورند، خورا، شایان، ارزانی، صالح، مستحقّ، فرزام، فراخور، محقوق، شایگان، مناسب، بابت
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، اندرخور، باب، خورند، خورا، شایان، ارزانی، صالح، مستحقّ، فرزام، فراخور، محقوق، شایگان، مناسب، بابت
رویگردانی، کر شدن